ترجمه
و زمین را براى زمینیان قرار داد كه در آن هر گونه میوه و خرماى غلافدار و دانه پوست دار و گیاه خوش بو است.
پس (اى جنّ و انس)، كدام نعمت پروردگارتان را انكار مىكنید؟
نکته ها
«أنام» به معناى آفریدهها، اعمّ از جنّ و انس و همه موجودات روى زمین است. «فاكهة» به هر نوع میوه و «ریحان» به هر گیاه خوشبو گفته مىشود.
«اكمام» جمع «كِمّ» به معناى پوششى است كه میوه را در برمىگیرد، همان گونه كه «كُمّ» به معناى آستین است كه دست را مىپوشاند و «كُمّه» بر وزن قُبّه به كلاهى گفته مىشود كه سر را مىپوشاند. شاید مراد از «اكمام» در آیه، الیافى باشد كه همچون الیاف روى نارگیل، دور درخت خرما را فرامىگیرد.
«حَبّ» به معناى دانه و «عَصف» به معناى برگها و اجزایى است كه از گیاه جدا مىشود و لذا به كاه نیز «عصف» گفته مىشود.
«آلاء» جمع «اِلَى» به معناى نعمت است.
تكرار سؤالهاى پى در پى همراه با انتقاد، دلیل آن است كه هر نعمتى براى خود تصدیق و تكذیبى دارد.
در حدیث مىخوانیم: كسىكه سوره مباركه الرّحمن را مىخواند، هر بار كه به آیه «فباىّ آلاءِ ربّكما تكذّبان» مىرسد، بگوید: «لابشىءٍ من آلائك ربّ اُكذّب»(61) یعنى اى پروردگار من! هیچ یك از نعمتهاى تو را تكذیب نمىكنم.
بحث تكرار
در اینجا به مناسبت اولین مورد از موارد تكرار آیه «فباىّ آلاءِ ربّكما تكذّبان» در این سوره، بحثى پیرامون تكرار ارائه مىگردد.
تكرار مثبت:
براى ایجاد یك فرهنگ، تكرار مسایل، مهم و ضرورى است.
رسولخداصلى الله علیه وآله بارها فرمود: «انّى تارك فیكم الثّقلین كتاب اللّه و عترتى» تا رابطه قرآن و عترت را در میان مردم محكم سازد.پس از نزول آیه «و امر اهلك بالصّلاة»(62) تا چند ماه رسول خداصلى الله علیه وآله هنگام صبح در خانه فاطمه زهراعلیها السلام مىآمد و مىفرمود: «الصّلاة الصّلاة»(63) تا به مردم اعلام كند اهل بیت من همان كسانى هستند كه در خانه على و فاطمه هستند.
در حدیث مىخوانیم: دلیل چهار مرتبه تكرار «اللّه اكبر» در آغاز اذان، آن است كه مردم از غفلت درآیند ولى هنگامى كه متوجّه شدند، باقى جملات به دو بار تقلیل مىیابد.(64)
گاهى حضرت علىعلیه السلام به خاطر ایجاد حساسیّت در مردم، الفاظى را تكرار مىكردند. چنانكه به فرزندانش وصیّت مىكند: «اللّه اللّه فى الایتام...»، «اللّه اللّه فى جیرانكم»، «اللّه اللّه فى الصلاة»، «اللّه اللّه فى القرآن...»(65) كه لفظ جلاله «اللّه» تكرار شده است.
تكرار نماز در هر شبانه روز، براى آن است كه هر روز گامى به خداوند نزدیك شویم. كسى كه از پلههاى نردبان بالا مىرود، در ظاهر، پاى او كارى تكرارى انجام مىدهد ولى در واقع در هر حركت گامى به جلو و رو به بالا مىگذارد. كسى كه براى حفر چاه كلنگ مىزند، در ظاهر كارى تكرارى مىكند، ولى در واقع با هر حركت، عمق چاه بیشتر مىشود. انسان با هر بار نماز و ذكر و تلاوت آیهاى گامى به خدا نزدیك مىشود تا آنجا كه درباره پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله مىخوانیم: «دنى فتدلّى فكان قاب قوسین او ادنى»(66) چنان به خدا نزدیك شد كه به قدر دو كمان یا نزدیكتر شد.
تكرار سفارش به تقوا در هر یك از خطبههاى نماز جمعه در هر هفته، بیانگر نقش تكرار در تربیت دینى مردم است.
اصولا بقاى زندگى با تنفس مكرر است و كمالات، در صورت تكرار حاصل مىشود. با یك بار انفاق و رشادت، ملكه سخاوت و شجاعت در انسان پیدا نمىشود، همان گونه كه رذائل و خبائث در صورت تكرار، در روح انسان ماندگار مىشوند.
دلایل تكرار در قرآن
تكرار، گاهى براى تذكّر و یادآورى نعمتهاى گوناگون است. نظیر تكرار آیه «فباىّ آلاء ربّكما تكذبان»
گاهى براى هشدار و تهدید خلافكاران است. نظیر تكرار آیه «ویل یومئذٍ للمكذّبین»(67)
گاهى براى فرهنگسازى است. نظیر تكرار «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» در آغاز هر سوره.
گاهى براى اتمام حجّت است. نظیر تكرار آیه «و لقد یسّرنا القرآن للذكر فهل من مدّكر»(68)
گاهى براى انس بیشتر و نهادینه شدن است. نظیر تكرار آیه «اذكروا اللّه ذكرا كثیراً»(69)
گاهى براى بیان دستورات جدید است. نظیر تكرار «یا ایها الّذین آمنوا..»
گاهى به منزله قطعنامه براى هر فراز از مطلب یا سخنى است. چنانكه در سوره شعراء پس از پایان گزارش كار هر پیامبرى، مىفرماید: «انّ ربّك لهو العزیز الرحیم»
گاهى تكرار، نشان دهنده وحدت هدف و شیوه است. در سوره شعراء بارها جمله «فاتقوا اللّه و اطیعون» از زبان پیامبران متعدد تكرار شده كه بیانگر آن است كه شعار و هدف همه آنان یكى بوده است.
پيام ها
1- تمام هستى یك مدبّر دارد، نه آن گونه كه بعضى مشركان براى هر یك از آسمان و زمین یك مدبّر خاص مىپنداشتند. «السّماء رفعها... و الارض وضعها»
2- زمین براى كامیابى و بهرهبردارى همه موجودات زمینى و از جمله انسان است. «وضعها للانام»
3- قرآن، ابتدا نعمتهاى معنوى و سپس نعمتهاى مادّى را شمارش مىكند. «علّم القرآن... علّمه البیان... فیها فاكهة و النّخل»
4- میوه، نقش مهمى در تغذیه انسان دارد. بعد از آفرینش زمین، نام میوه آمده است. «والارض... فیها فاكهة»
5 - در میان میوهها، ارزش خرما از بقیه جداست. «فیها فاكهة... والنّخل»
6- پوسته و حتّى غلاف دور نباتات، نعمت است. «والحبّ ذو العصف»
7- بوى خوشِ گیاهان، یكى از نعمتهاى الهى است. «و الریحان»
8 - تكذیب آیات الهى، سرزنش را به دنبال دارد. «فباىّ آلاء ربّكما تكذبان»
9- جن نیز مثل انسان، مسئول، مكلّف و بهرهمند از نعمتهاى زمین است. «فباىّ آلاء ربّكما تكذّبان»
10- خداوند نعمتها را براى رشد و تربیت همه جانبه انسان و جن آفریده است. «آلاءِ ربّكما»