ترجمه
تا بر آنچه از دست دادید، تأسف نخورید و به آنچه به شما داده شد، (سرمستانه) شادمانى نكنید و خداوند هیچ متكبر فخرفروشى را دوست ندارد.
نکته ها
«مختال» به معناى تكبرى است كه بر اساس توهّم و تخیل بزرگى باشد.
این آیه دلیل آیه قبل است. یعنى این كه به شما خبر دادیم كه حوادث را پیش از آنكه حادث شوند مقرر كرده و نوشتهایم، براى آن است كه دیگر به خاطر نعمتى كه از دست مىدهید اندوه مخورید و به خاطر نعمتى كه خدا به شما مىدهد، خوشحالى نكنید و بدانید كه نعمتها امانت الهى است كه به شما سپرده شده است، نه اینكه به مواهب الهى پشت پا بزنیم و از آنها بهره نگیریم، بلكه اسیر آن نشده و آن را هدف و مقصد خود ندانیم.(79)
تمام حوادث تلخ و شیرین، همچون پلّههایى از سنگهاى سیاه و سفید، براى بالا رفتن و به كمال رسیدن است و باید بدون توجّه به رنگِ پلّهها، به سرعت از آن گذشت.
كارمند بانك، یك روز مسئول گرفتن پول از مردم و روز دیگر مسئول پرداخت است. نه روز اول خود را مىبازد و نه روز دوم خوشحالى مىكند، زیرا مىداند او كارمندى امین بیش نیست. خداوند با مقرّر كردن حوادث و فراز و نشیبها مىخواهد روح انسان را به قدرى بالا ببرد كه تلخىها و شیرینىها در آن اثر نكند، چنانكه حضرت زینبعلیها السلام بعد از حوادث كربلا فرمود: من به جز زیبایى چیزى ندیدم، «و ما رأیتُ الا جمیلا»(80) و امام حسینعلیه السلام در گودال قتلگاه و در آخرین لحظات زندگىاش فرمود: خداوندا! راضى هستم به حكم تو و بردبارم بر بلا و امتحان تو، «رضاً بقضائك، صبراً على بلائك» و امام علىعلیه السلام اشتیاق و انس خود را به شهادت از انس كودك به سینه مادر بیشتر مىداند. «و اللّه لابن ابى طالب آنس بالموت من الطفل بثدى امّه»(81)
اگر حوادث را براساس علم و حكمت خدا بدانیم نه اتفاقى و بىدلیل و اگر حكمت بروز حوادث را بدانیم، حسد نمىورزیم، حرص نمىزنیم، دشمنى نمىكنیم و عصبانى نمىشویم زیرا مىدانیم كه صحنهها از قبل طراحى حكیمانه شده است. اگر بدانیم عطاى نعمت، مسئولیّت و وظیفه به دنبال مىآورد، از داشتن آن شاد نمىشویم و اگر بدانیم گرفتن نعمت، جبرانش در قیامت است، از فوت شدهها غمناك نمىشویم.
حضرت علىعلیه السلام فرمودند: تمام زهد در دو كلمه قرآن است، سپس این آیه را تلاوت كرده و فرمودند: و آنچه از دست دادید تأسف نخورید و بر آنچه به شما داده مىشود، دلخوش نباشید وكسى كه چنین باشد، زاهدى جامع الاطراف است.(82)
پيام ها
1- حوادث، هدفدار است. «ما أصاب من مصیبة... لكیلا تأسوا على ما فاتكم...»
2- نعمتها از خداوند است، «آتاكم» ولى سلب نعمت به خداوند نسبت داده نشده است. «ما فاتكم»
3- علم به آثار و اهداف حوادث، سبب آرامش است. «فى كتاب من قبل ان نبرءها... لكیلا تأسوا»
4- خداوند از ثبت حوادث در لوح محفوظ خبر داده تا بندگان غصّه نخورند و مغرور نشوند. «لكیلا تأسوا... و لاتفرحوا»
5 - غم و شادى طبیعى بد نیست، اندوه خوردن بر گذشتهها و یا سرمست شدن به داشتهها مذموم است. «لكیلا تأسوا... و لاتفرحوا»
6- كسى كه از مقدّرات الهى غافل است، گمان مىكند فضیلتى دارد كه خداوند به خاطر آن به او نعمت داده و لذا بر دیگران فخر مىفروشد. «مختال فخور»
7- خیالهاى درونى، مقدّمه فخر فروشىهاى بیرونى است. «مختال فخور»