ترجمه
و همانا نوح و ابراهیم را فرستادیم و در نسل و خاندان آنان نبوّت و كتاب را قرار دادیم، پس بعضى از آنان هدایت یافتند، ولى بسیارى از آنان فاسقاند.
نکته ها
در آیه قبل، سخن از فرستادن انبیا به طور كلى بود. در این آیه دو نمونه از الگوها را كه سر سلسله پیامبران بعد از خود هستند، بیان مىكند.
خداوند، امامت را نیز در نسل و ذریّه پیامبر اسلام قرار داد و این به معناى آن نیست كه نظام نبوّت یا امامت، همانند نظام پادشاهى موروثى است، بلكه به معناى آن است كه طهارت باطن و توان و استعداد لازم، به فرزندان و نسل منتقل مىشود و در صورتى كه دیگر شرایط فراهم باشد، او به مقام نبوّت یا امامت مىرسد. لذا هنگامى كه حضرت ابراهیم مقام امامت را براى فرزندانش طلب كرد و فرمود: «و من ذرّیتى» خداوند پاسخ داد:
«لا ینال عهدى الظالمین»(97) عهد امامت من به نااهلان از نسل تو نمىرسد. پس معیار اصلى براى انتصاب پیامبر یا امام، اهلیّت و صلاحیّت است، نه وراثت.
پيام ها
1- در یاد كردن بزرگان، پیشتازان را مقدّم بدارید. «نوحاً و ابراهیم»
2- مقام نبوّت، به انتصاب الهى است نه انتخاب مردم. «جعلنا فى ذرّیتهما النّبوّة»
3- پذیرش یا عدم پذیرش دعوت انبیا، همواره بوده است. «فمنهم مهتد و كثیر...»
4- در امور اعتقادى و اخلاقى، اكثریّت، نشانه حقانیّت نیست. «كثیر منهم فاسقون»
5 - از نسل و ذریّه پاكان بودن، دلیل پاكى نیست. «كثیر منهم فاسقون»