ترجمه
هیچ قومى را نمىیابى كه به خدا و قیامت مؤمن باشند و (در همان حال) با كسى كه در برابر خدا و رسولش موضع گرفته است، مهرورزى كنند، حتّى اگر پدران یا پسران یا برادران یا خویشانشان باشند. آنها كسانى هستند كه خداوند، ایمان را در دلهایشان ثابت فرموده و با روحى از جانب خویش آنان را تأیید نموده است و آنان را در باغهایى كه نهرها از پاى (درختان) آنها جارى است، وارد مىكند در حالى كه در آنجا جاودانه هستند، خداوند از آنان راضى است و آنان نیز از او راضى هستند. آنان حزب خدا هستند، آگاه باشید كه تنها حزب خدا پیروز و رستگارند.
نکته ها
مقام رضا، بالاتر از مقام تسلیم است، یعنى بنده نه فقط تسلیم مقدّرات الهى و امر و نهى اوست، بلكه در دل نیز به آن راضى است و از سر رضایت آن را مىپذیرد.
ایمان با كفر سازگار نیست. به نوح دربارهى فرزندش گفته مىشود: «انه لیس من اهلك»(48) هنگامى كه براى ابراهیم ثابت شد عموى او منحرف است، از او برائت جست. «فلما تبیّن له انه عدوّ للّه تبرّأ منه»(49) حتّى پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله از استغفار براى مشركان منع مىشود. «ما كان للنبى والّذین آمنوا ان یستغفروا للمشركین ولو كانوا اولى قربى من بعد ما تبین لهم انهم اصحاب الجحیم»(50)
تولّى و تبرّى
در سوره مجادله بارها سخن از تولّى و تبرّى مطرح شده است كه بیانگر اهمیّت دوستى با دوستان خدا و دشمنى با دشمنان خداست:
«تولّوا قوماً غضب اللّه علیهم»، «لاتجد... یوادون من حادّ اللّه»
امام رضاعلیه السلام فرمود: «كمال الدین ولایتنا والبرائة من عدّونا» كمال دین، در پذیرش ولایت ما و دورى از دشمنان ماست.
به امام صادقعلیه السلام گفتند: فلانى به شما محبت مىورزد ولى نسبت به برائت از دشمنان شما ضعیف عمل مىكند. حضرت فرمودند: دروغ مىگوید كسى كه ادّعاى محبت ما را دارد و از دشمن ما دورى نجسته است.(51)
امام صادقعلیه السلام فرمود: «اوحى اللّه الى نبىّ من انبیائه قل للمؤمنین لاتلبسوا لباس اعدایى و لاتطعموا مطاعم اعدایى و لاتسلكوا مسالك اعدایى فتكونوا اعدایى كما هم اعدایى»(52) خداوند متعال به پیامبرى از پیامبرانش وحى فرمود كه به مؤمنان بگو: مانند دشمنان من لباس نپوشند و مانند دشمنان من غذا نخورند و در چگونگى زندگى و رفتار، مانند دشمنان من نباشند، چرا كه در این صورت دشمنان من محسوب مىشوند. هم چنانكه آنان دشمنان من هستند.
در حدیث آمده است: «هل الدین الاّ الحبّ والبغض»(53) آیا دین، جز حبّ و بغض است؟
انواع تأییدهاى الهى در قرآن:
تأیید با فرشته خود جبرئیل. «أیّدتك بروح القدس»(54)
تأیید ویژه الهى. «و أیّدهم بروح منه»
تأیید با یارى مؤمنان. «ایّدك بنصره و بالمؤمنین»(55)
تأیید با لشكریان ناپیداى الهى. «أیّده بجنود لم تروها»(56)
قرآن در چند مورد عبارت «رضى اللّه عنهم و رضوا عنه» را به كار برده است:
1. در مورد راستگویان راستكردار: «یوم ینفع الصّادقین صدقهم... رضى اللّه...»(57)
2. در مورد پیشگامان و پیشتازان: «والسّابقون الاولون... رضى اللّه...»(58)
3. در مورد مؤمنان واقعى: «كتب فى قلوبهم الایمان... رضى اللّه...»
موضعگیرى در برابر خدا و رسول آن قدر زشت و ناپسند است كه چهار بار در قرآن مطرح شده و هر بار با تهدید و غضب الهى همراه بوده است. از جمله در همین سوره آیات 5 ، 20 و 22 كه به صورتهاى مختلفى تهدید در پى داشته است مانند:
سرنگون شدن. «كبتوا»
خوار شدن. «فى الاذلین»
مورد بى مهرى قرار گرفتن. «لاتجد قوماً... یوادّون من حاد اللّه و رسوله...»
و دخول در آتش و جاودانگى در جهنّم. «من یحادد اللّه... له نار... خالداً...»(59)
پيام ها
1- یك دل، دو دوستى بر نمىدارد. دوستى خداوند با دوستى دشمنان دین خدا قابل جمع نیست. «لاتجد قوماً یؤمنون... یوادّون من حادّ اللّه» (در آیهاى دیگر داریم: «ما جعل اللّه لرجل من قلبین فى جوفه»(60) خداوند در سینه انسان دو دل قرار نداده است.)
2- عیبها را از ریشه برطرف كنید. مودت دشمنان خدا انسان را به گرایشهاى فكرى، عملى و اخلاقى به سوى آنان وادار مىكند، لذا باید ریشهى آن را خشكاند. «لاتجد... یوادّون من حادّ اللّه»
3- در اسلام، روابط و علاقهها باید در شعاع رضاى خداوند باشد. «لاتجد قوماً یؤمنون»
4- روابط خانوادگى و خویشاوندى نیز خط قرمز و مرز دارند. «و لو كانوا آبائهم...»
5 - خداوند به خاطر قطع رابطه با چهار گروه از خویشان اگر معاند باشند، (پدر، پسر، برادر و فامیل)، چهار نمونه از لطف خود را بیان كرده است: ایمان، امداد، بهشت و رضوان. «الایمان، ایّدهم، جنّات، رضى اللّه»
6- ارزش ایمان به ثبات آن است وگرنه ایمانهاى مقطعى، موسمى و عاریهاى(61) بسیار است. «كتب فى قلوبهم الایمان»
7- اول ایمان پایدار، بعد امداد و دریافت. «كتب فى قلوبهم الایمان... ایّدهم...»
8 - دین تنها یك رابطه قلبى و فردى میان انسان و خدا نیست، بلكه تعیین كننده روابط اجتماعى است. «لو كانوا آبائهم...»
9- پاداشها منحصر به آخرت نیست، بلكه تثبیت ایمان و امداد الهى، از پاداشهاى الهى در همین دنیاست. «كتب فى قلوبهم... ایّدهم»
10- حزب اللّه، با دشمن خدا دوست نمىشود. «لاتجد قوماً... یوادّون من حادّ اللّه... أولئك حزب اللّه»
11- حزب اللّه، نژاد و زبان و منطقه خاص ندارد، بلكه هر مؤمن مقاوم و استوار، جزو حزب اللّه است. «لاتجد قوماً یؤمنون... یوادّون من حادّ اللّه... اولئك حزب اللّه»
12- پیروزى و غلبهاى ارزش دارد كه همراه با رستگارى و رسیدن به هدف باشد. در جاى دیگر مىفرماید: «ألا انّ حزب اللّه هم الغالبون»(62) و در اینجا مىفرماید: «ألا انّ حزب اللّه هم المفلحون»
13- تداوم نعمت، خود یكى از نعمتهاى بهشتى است. «خالدین فیها»
14- این كه ما از خدا راضى باشیم یك طرف قضیه است، مهم رضایت خدا از ماست. «رضى اللّه عنهم و رضوا عنه»
15- در قیامت نعمتها دو گونه است: مادّى «جنات...» و معنوى. «رضى اللّه عنهم...» (چنانكه در جاى دیگر مىفرماید: «و رضوان من اللّه اكبر»(63))