ترجمه
مرد و زن دزد را به جزاى كارى كه انجام دادهاند دستشان را قطع كنید. این كیفرى است از سوى خداوند و خداوند مقتدر حكیم است.
نکته ها
كلمهى «نكال» به معناى امر بازدارنده است. قوانین جزایى اسلام براى بازدارندگى است، نه انتقامجویى. «نكال» به عقوبتى گفته مىشود كه مایهى عبرت دیگران باشد. [91]
در این آیه ابتدا مرد دزد، سپس زن دزد مطرح شده است، ولى در آیهى دوّم سورهى نور كه حكم زنا بیان شده، ابتدا زن زناكار، سپس مرد زناكار یاد شده است، شاید به خاطر آن كه در سرقت، نقش مردِ خلافكار بیشتر است و در زنا، نقش زنِ خلافكار.
از مرحوم سید مرتضى علمالهدى (از علماى هزار سال قبل) پرسیدند: چرا دستى كه پانصد مثقال طلا دیه دارد، به خاطر یك چهارم مثقال دزدى، قطع مىشود؟ پاسخ فرمود: «امانت»، قیمت دست را بالا مىبرد و «خیانت»، ارزش آن را مىكاهد.
طبق روایات، مقدار قطع دست، چهار انگشت است و باید انگشت شست و كف دست باقى بماند. مقدار مالى هم كه به خاطر آن دست دزد قطع مىشود، باید حداقل به قیمت یك چهارم دینار (یك چهارم مثقال طلا) باشد. مال هم باید در مكان حفاظت شده باشد، نه در مثل كاروانسرا، حمّام، مسجد و اماكن عمومى. سارق نیز باید از قانون قطع دست مطلع باشد، وگرنه دست او قطع نمىشود. همچنین اگر كسى در سالهاى قحطى از روى اضطرار، مواد غذایى را سرقت كند دستش قطع نمىشود. البتّه در تمام مواردى كه دست قطع نمىشود كیفرهاى دیگرى در كار است كه تفصیل آن در كتب فقهى آمده است. [92]
پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله، بدترین نوع سرقت را سرقت از نماز و ناقص انجام دادن ركوع و سجود دانستهاند. [93]
اجراى این احكام، نیاز به حكومت و قدرت و نظام و تشكیلات دارد، پس اسلام، دین حكومت و سیاست است.
اسلام، قبل از بریدن دست، بر اهمیّت و لزوم كار و ادارهى زندگى فقرا از طریق بیتالمال و بستگان نزدیك و قرضالحسنه و تعاون و... تأكید مىكند، ولى با این حال فقر، بهانه و مجوّز سرقت نیست. [94]
سیستم جزایى دنیا، چون تنها به زندان و جریمهى مالى تكیه دارد، از مقابله با سرقت عاجز است.
قطع دست، براى مجرم عامل هشدار دائمى و مایهى جلوگیرى از لغزش مجدّد او ودیگران است. «فاقطعوا ایدیهما»
پيام ها
1- كیفر زن و مرد دزد یكسان است. «السارق و السارقة»
2- باید امنیّت جامعه را با قاطعیّت حفظ كرد. «فاقطعوا»
3- جریمه و كیفر سنگین، بازدارنده از دزدى است. «نكالا»
4- در قوانین كیفرى اسلام، علاوه بر تنبیه مجرم، عبرت دیگران هم مطرح است. «نكالاً»
5 - در اجراى حدود الهى، نباید تحت تأثیر عواطف قرار گرفت. «فاقطعوا»
6- با اینكه قطع دست از طرف قاضى وحاكم است، امّا خداوند به همه مؤمنین خطاب مىكند، «فاقطعوا ایدیهما» تا آنان زمینهاجراى حدود الهى را فراهم كنند.
7- مالكیّت شخصى و امنیّت اجتماعى به قدرى مهم است كه به خاطر آن، باید دست دزد قطع شود. «فاقطعوا»
8 - اعمال قدرت، باید حساب شده باشد. «عزیز حكیم»
9- فرمان قطع دست دزد، جلوهاى از عزّت و قدرت خداوند است. «فاقطعوا... عزیز حكیم»