ترجمه
خداوند، شمارا به خاطر سوگندهاى لغو وبیهوده بازخواست نمىكند، لیكن براى شكستن سوگندهایى كه (از روى اراده) بستهاید، مؤاخذه مىكند، پس كفاره آن (شكستن سوگند) طعام دادن به ده بینواست، از نوع متوسط آنچه به خانوادهى خود مىخورانید، یا پوشاندن ده فقیر است، یا آزاد كردن بردهاى. پس كسى كه (غذا و لباس براى ده فقیر نداشت و بردهاى) نیافت، سه روز روزه بگیرد. این كفارهى سوگندهاى شماست، هرگاه كه سوگند خوردید، (و آن را شكستید) و سوگندهایتان را مراقبت كنید، این گونه خداوند آیات خود را براى شما بیان مىكند، تا او را شكر كنید.
نکته ها
سوگندهاى لغو، آنهاست كه بدون قصد و توجّه یا بىهدف و از روى عادت یا در حال هیجان وغضب، یا بر پایهى مطالب نادرست، یا براى انجام كارهاى خلاف باشد. اینها كفّاره ندارد. ولى سوگند از روى قصد و براى كار مفید، الزامآور است و باید طبق آن عمل كرد، وگرنه كفاره دارد.
امام صادقعلیه السلام در تفسیر واژه «لغو» در سوگند فرمود: گفتن «لا واللَّه» و «بلى واللَّه» بدون آنكه قصد جدّى داشته باشد، سوگند لغو است. [174]
كلمهى «اوسط» را برخى به بهترین نوع غذا تفسیر كردهاند. نظیر آیهى سورهى قلم كه «قال أوسطهم» یعنى بهترین و برترینشان چنین گفت.
لباس پوشاندن به محرومان كه در كفّارهى قسم است، شامل هر نوع پوشش زمستانى، تابستانى، زنانه و مردانه مىشود.
یك آئین جهانى وهمیشگى باید مقرّرات ومجازاتش قابل توسعه باشد، مثل آزادكردن برده، یا اطعام فقیر، یا پوشاندن بینوا كه هر زمان براى هر فردى در هر جا قابل عمل است.
امام صادقعلیه السلام فرمود: بعضى بیش از ده سیر غذا مىخورند و بعضى كمتر از ده سیر بنابراین حد وسط براى مقدار یك غذا را ده سیر (یك مُد) حساب كنید. [175]
امام كاظمعلیه السلام در توضیح آیه فوق فرمود: كسى كه بیش از قوت عیال خود ندارد مصداق جمله «لم یجد» است. [176]
پيام ها
1- برداشتن جریمه از سوگندهاى بىهدف، یك تفضّل و لطف الهى است. «لایؤاخذكم اللَّه بالّلغو...» (ما نیز براى جسارتهاى مردم كه در حال عصبانیّت به ما مىكنند حسابى باز نكنیم)
2- اسلام، دین آسان است و براى سوگندهاى غیر جدّى كفّاره قرار نداده است. «لایؤاخذكم...» (ملاك در گفتهها و كردارها قصد و نیّت است)
3- در اسلام، جریمهى مالى هم وجود دارد. «اطعام...أو كسوتهم...»
4- قوانین اسلام در مسیر فقرزدایى است و احكام فردى اسلام با مصالح جامعه هماهنگ است. (اطعام یا پوشاندن یا برده آزاد كردن) «فكفّارته اطعام عشرة مسكین...»
5 - میانه روى و عدالت، در همه جا حتّى در نوع جریمه، یك ارزش است. «من أوسط...» (بنابر اینكه مراد از «اوسط» متوسط باشد نه بهترین)
6- جریمه باید با وضع مالى افراد متناسب باشد. «ما تطعمون أهلیكم»
7- انجام تكلیف منوط به توان و قدرت است. «فمن لم یجد...»
8 - در جریمه و كفاره، باید حد وسط زندگى روزمرّه و معمولى افراد را به حساب آورد، نه روزهاى استثنایى. «من أوسط» (بنابر اینكه مراد از «اوسط» متوسّط باشد)
9- در پرداخت كفّاره، روحیّه و شخصیّت فقرا را نشكنیم و آنان را مانند خانوادهى خود حساب كنیم. «تطعمون أهلیكم»
10- جرأت سوگند شكنى خود را با سختى روزه یا پرداخت جریمه، جبران كنید. (پرداخت جریمه وكفاره در اسلام، یك برنامهى خودسازى است.) «فكفّارته...»
11- اسلام از هر فرصتى براى آزادى بردگان استفاده كرده است. «تحریر رقبة» (حتّى براى جبران و كفّارهى برخى اعمال، دستور به آزادى برده داده است.)
12- براى نام مقدّس خداوند، حریم قائل شویم. یا سوگند نخوریم، یا حتماً عمل كنیم یا با پرداخت كفّاره جبران كنیم. «واحفظوا أیمانكم»
13- بعضى خیال نكنند كه حقّ دارند هر لحظه قسم بخورند و جریمه بپردازند. «واحفظوا أیمانكم» (ما در برابر سوگندهایمان مسئولیم)
14- كسى كه توان مالى ندارد، باید از توانایى جسمى خود مایه بگذارد. «فصیام ثلاثة أیام»
15- باز بودن راه جبران كوتاهىها، نعمتى الهى و شایسته سپاسگزارى است. «ذلك كفّارة ایمانكم... یبیّن اللَّه... لعلّكم تشكرون»
16- عمل به احكام بهترین شكر است. «لعلّكم تشكرون» (از اینكه به جاى «یبیّن اللَّه لكم آیاته لعلّكم تعملون» فرمود: «لعلّكم تشكرون»، استفاده مىشود كه عمل بهترین شكر است.)