ترجمه
همانا، ما مردم (مكّه را) آزمودیم، همان گونه كه صاحبان آن باغ (در یمن) آزمودیم، آنگاه كه سوگند یاد كردند، صبحگاهان میوههاى باغ را بچینند.
و چیزى را (براى فقرا) استثناء نكردند.
پس هنگامى كه در خواب بودند، از طرف پروردگارت آفتى بر گرد باغ چرخید (و باغ را سوزاند).
پس صبح شد در حالى كه (اصل باغ به كلى) برچیده شده بود.
(آنان بى خبر از ماجرا) بامدادان یكدیگر را ندا دادند.
كه اگر قصد چیدن میوه دارید به سوى كشتزار حركت كنید.
نكتهها:
نکته ها
مراد از «طائف»، آفت و بلایى است كه بر گرد باغ چرخید و آنرا سوزاند و خاكستر كرد.
«صرم» به معناى قطع و چیدن میوه است و مراد از «صریم» برچیده شدن و قطع تمام درختان با قهر الهى است.
«تنادوا» به معناى نداى افراد براى اجتماع در یك محل و مشورت و هم فكرى است.
قهر الهى، گاهى به افراد مىرسد. همان كه فرعون و لشكرش غرق شدند، «اغرقناه و جنوده»(28)، گاهى به مال مىرسد مثل این آیات كه باغش سوخت ولى خودشان سالم بودند و گاهى به افراد و مال، هر دو مىرسد، نظیر قارون كه خودش و خانهاش و سرمایهاش به خاك فرو رفت. «فخسفنا به و بداره»(29)
در این سوره دو بار از بخل انتقاد شده است. یك بار در آیه «منّاع للخیر» و یك بار داستان این آیات.
سنّتهاى خوب نیاكان را باید ادامه داد امّا در این داستان وارثان تصمیم گرفتند راه پدر را كنار و فقرا را محروم كنند.
گناه، سبب محرومیّت است. امام باقر علیه السلام فرمود: «انّ الرجل لیذنب الذنب فیدرء عنه الرزق»(30) مردى كه گناه مىكند، به همان میزان از رزق الهى محروم مىشود. چنانكه در روایت آمده است: گاهى انسان به خاطر گناه از نماز شب محروم مىگردد.(31)
ارزش مال تا جایى است كه فكر را منحرف نكند وگرنه به حكم خداوند مسجد ضرار خراب مىشود و گوساله طلایى سامرى را مىسوزاند. «لنحرقنّه ثمّ لننسفنّه فى الیم نفسا»(32)
داستان باغ سوخته
مرد باغدارى كه هر سال از میوههاى باغش به فقرا انفاق مىكرد از دنیا رفت. وارثان تصمیم گرفتند فقرا را محروم نمایند، تنها یكى از وارثان مخالف بود ولى اكثر آنان بخل ورزیدند و براى محروم كردن فقرا تصمیم گرفتند كه سحرگاهان به باغ روند و میوهها را بچینند تا فقرا آگاه نشوند. به باغ رفتند، آن را یك تخته خاكستر دیدند. گفتند: ما راه را گم كردهایم، این باغ ما نیست. امّا دیگرى گفت: ما از راه درست پدر منحرف شدیم، و تصمیم گرفتیم فقرا را محروم كنیم، لذا خودمان محروم شدیم. آن فرزندى كه از روز اول با بخل مخالف بود، گفت: آیا به شما نگفتم این فكر غلط است؟ به هر حال آنان قهر الهى را دیدند و متنبّه شدند و یكدیگر را ملامت كردند.
پيام ها
1- آزمایش یكى از سنّتهاى الهى است. «انّابلوناكم كما بلونا»
2- قران، نمونههاى مختلف اتحاد الهى را بیان مىدارد تا ما با شیوه آزمون الهى آشنا شویم. «كما بلونا اصحاب الجنة»
3- طرحهایى كه به محروم كردن فقرا بینجامد ناكام است. «اقسموا...و لا یستثنون... فاصبحت كالصریم»
4- هر سوگندى ارزش ندارد. «اقسموا لیصرمنّها مصبحین»
5 - قهر الهى مخصوص آخرت نیست بلكه گاهى در دنیا و بسیار سریع واقع مىشود. «فطاف علیها طائف من رتب... فاصبحت كالصریم»
6- تنبیه و كیفر از شئون ربوبیّت است و جنبه تربیتى دارد. «طائف من ربّك»
7- هیچ كس نمىتواند بر خدا پیشى بگیرد. (اینها صبح زود براى چیدن میوهها برخاستند ولى خداوند سحر باغ را سوزاند.) «و هم نائمون»
8 - كیفر و جرم باید متناسب باشد. چون فقرا را محروم كردند پس محروم شدند. «لا یستثنون... فاصبحت كالصریم»
9- فكر و تدبیر انسان در برابر تدبیر خدا بىرنگ است. (در اینجا وارثان تصمیمى گرفتند و خداوند اراده دیگرى فرمود.) «اقسموا لیصرمنّها مصبحین... فاصبحت كالصریم»
10- خداوند حامى فقراست. با اینكه فقرا از تصمیم وارثان خبر نداشتند ولى خداوند به حمایت از فقرا و براى تنبیه وارثان بخیل، باغ را سوزاند. «لا یستثنون... فاصبحت كالصریم»
11- كامیابىهاى انسان در انحصار محاسبات او نیست. در این داستان محاسبات به گونهاى بود، امّا نتیجه چیز دیگرى شد. «لیصرمنّها مصبحین... فاصبحت كالصریم»
12- نیّت بد، اگر همراه با برنامهریزى و انجام اقدامات مقدماتى باشد، كیفر دارد. «و لا یستثنون... فاصبحت كالصریم»
13- ثروتى كه محرومان از آن بهرهمند نشوند، نبودنش بهتر است. «فاصبحت كالصریم»
14- حرص و بخل، سبب زیادت سرمایه و كامیابى نمىشود. «لا یستثنون... فاصبحت كالصریم»