ترجمه
بگو: در آنچه به من وحى شده، بر كسى كه چیزى مىخورد هیچ حرامى نمىیابم مگر آن كه مردار یا خون ریخته شده یا گوشت خوك باشد كه قطعاً پلید است، یا حیوانى كه از روى فسق و نافرمانى به نام غیر خدا ذبح شده باشد. پس هر كس كه (به خوردن آنها) ناچار و مضطرّ شد، به شرط آنكه از روى سركشى و بیش از حدّ ضرورت نباشد، (مانعى ندارد). همانا خداوند تو آمرزنده و مهربان است.
نکته ها
«میتة»، تنها حیوانى نیست كه خود به خود مرده باشد، بلكه اگر طبق دستور اسلام، ذبح نشود در حكم مردار و حرام است.
حرمت مردار و خون، چهار مرتبه در قرآن مطرح شده است، دوبار در سورههاى مكّى [496] و دوبار در سورههاى مدنى [497].
«اُهِلّ» از «اِهلال» به معناى بلند كردن صدا هنگام دیدن هلال اوّل ماه است. سپس به هر صداى بلندى گفته شده است. مشركان در هنگام ذبح حیوانات، با صداى بلند نام بتها را مىبردند، از این رو «اُهِلَّ» گفته شده است.
جمله «لا أجد... الاّ أن یكون میتة» در برابر تحریمهاى جاهلانه مشركان است وگرنه گوشت بعضى پرندگان و درّندگان دیگر نیز حرام است كه در این آیه نیامده است و به اصطلاح این حصر، حصر اضافى است نه حقیقى.
از نظر اسلام مضطر به كسى مىگویند كه خود را از راه ستمگرى وگردنكشى وگناه مضطر نكرده باشد، «غیر باغٍ» وتنها به مقدار رفع اضطرار، مجاز است نه بیشتر. «و لاعاد»
پيام ها
1- یگانه منبع علم پیامبرصلى الله علیه وآله براى بیان احكام، وحى است. «لا اجد فى ما اوحى الىّ»
2- اصل و قانون اوّلیه، حلال بودن حیوانات است. «لا أجد»
3- تنها محرّمات ابلاغ شده در آیات و روایات تكلیفآور است، پس اگر با جستجو و تتبّع، دلیلى بر حرمت چیزى نیافتیم، براى ما حلال است. «لا أجد»
4- وقتى در مسألهى خوردن و نخوردن شخص پیامبر هم باید از «وحى» دستور بگیرد، دیگران چگونه از پیش خود چیزى را حرام مىكنند؟ «فى ما اوحى الىّ»
5 - دلیل تحریم گوشت خوك، آلودگى و پلیدى آن است. «فانّه رِجس»
6- احكام تغذیه، براى مرد و زن یكسان است. «طاعم یطعمه» در مقابل آن عقیده خرافى در آیه 139 كه براى مردان گوشت همهى حیوانات را حلال و براى زنان برخى موارد را حرام مىدانستند. «خالصة لذكورنا ومحرّم على أزواجنا»
7- در قانون، باید اهمّ و مهمّ رعایت شود. حفظ جان، مهمتر از حرام بودن مصرف مردار است. «فمَن اضطرّ»
8 - در اسلام بنبست نیست، وقتى اضطرار پیش آید مصرف حرامها مجاز مىشود. «فمَن اضطرّ»
9- سوء استفاده از قانون در موارد استثنا، ممنوع است و باید به همان مقدار اضطرار، بسنده شود. «غیر باغ ولا عاد»
10- خون باقیمانده در گوشت پس از ذبح شرعى حرام نیست. خون ریخته شده حرام است. «دماً مسفوحاً»
11- در جایى كه اضطرار به طور قهرى پیش آید، مىتوان از گوشت حرام استفاده كرد، ولى اگر با دست خودمان كارى كردیم كه مضطر شدیم استفاده مجاز نمىشود. «اُضطر» (به صورت مجهول آمده است)
12- وجود قوانین تخفیفى و اضطرارى، جلوهاى از مغفرت و رحمت الهى است. «فمن اضطرّ... فانّ ربّك غفور رحیم»