ترجمه
و (یاد كن) آن هنگام كه ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتان را خدایان مىگیرى؟ بى شك تو و قومت را در گمراهى آشكار مىبینم.
نکته ها
كلمهى «أب» بطور طبیعى به معناى پدر است، ولى به معناى جدّ مادرى، عمو و مربّى هم گفته مىشود. چنانكه فرزندان یعقوب به پدران و عموى پدر خود حضرت اسماعیل نیز اب گفتند: «نعبد الهك و اله آبائك ابراهیم و اسماعیل و اسحاق» [389] وپیامبر اسلام صلى الله علیه وآله نیز فرمود: «أنا و علىّ أبَوا هذه الاُمّة» [390] ، من و على، پدران این اُمّتیم. آزر، عموى ابراهیم بود، نه پدرش. پدران ابراهیم همه موحّد بودهاند.
از علماى اهل سنّت نیز، طبرى، آلوسى و سیوطى مىگویند: آزر پدر ابراهیم نبوده است. به علاوه، ابراهیم به پدر و مادر خویش دعا كرد: «ربّنَا اغفِر لى و لوالدىّ...» [391] در حالى كه مسلمان حقّ ندارد براى مشرك طلب مغفرت كند، هرچند فامیل او باشد.
از مجموع اینها برمىآید كه «أب» در این آیه به معناى پدر نیست. به علاوه نام پدر ابراهیمعلیه السلام در كتب تاریخ، «تارُخ» ذكر شده است، نه آزر. [392]
استغفار حضرت ابراهیم براى عمویش آزر نیز قبل از روشن شدن روحیّهى كفر او و به خاطر وعدهاى بود كه به او داده بود، و چون فهمید كه حقّپذیر نیست، از او تبرّى جست و جدا شد. «فلمّا تبیّن له انّه عدوٌّ للّه تبرّأ منه» [393]
پيام ها
1- خویشاوندى، مانع نهى از منكر نیست. «اذ قال ابراهیم لابیه...»
2- ملاك در برخورد، حقّ است نه سنّ و سال. «قال ابراهیم لابیه»
(حضرت ابراهیم به عموى خود كه سن بیشتر داشته، آشكارا حقّ را بیان كرده و هشدار داده است.)
3- در شیوهى دعوت به حق، باید از بستگان نزدیك شروع كرد. «لابیه» و باید از مسائل اصلى سخن گفت. «أتتّخذ اصناماً آلهة»
4- سابقهى شرك وبتپرستى، به پیش از رسالت حضرت ابراهیم بازمى گردد. «أتتّخذ اصناماً»
5 - اكثریّت، سابقه و سنّ، باطل را تبدیل به حقّ نمىكند و همه جا ارزش نیست. «أراك و قومك فى ضلال»
6- بتپرستى، انحرافى است كه وجدانهاى سالم و عقل، از آن انتقاد مىكنند. «أتتّخذ أصناماً... ضلال مبین»
7- گرچه ابراهیمعلیه السلام حلیم بود، «اِنّ أبراهیم لاوّاه حلیم» [394] و پیامبر باید حتّى با فرعون هم نرم حرف بزند، ولى لحن برخورد حضرت ابراهیم در این آیه، به خاطر اصرار عمویش بر كفر بود. «اِنّى اراك و قومك فى ضلال مبین»