ترجمه
بگو: بر من وحى شده است كه گروهى از جن (به قرائت من) گوش دادند، پس گفتند: همانا ما قرآنى شگفت شنیدیم.
كه به سوى رشد هدایت مىكند، پس به آن ایمان آوردیم و هرگز احدى را شریك پروردگارمان قرار نمىدهیم.
نکته ها
«نَفر» به گروه سه تا هفت یا ده نفره گفته مىشود.
در جهان بینى الهى، هستى تنها دیدنىها نیست ودیدنىها مخصوص آنچه ما امروز مشاهده مىكنیم نیست.
نباید انسانى كه هر چند صباحى كهكشانى را كشف مىكند كه میلیاردها ستاره در آن است و معیار فاصله آنها سال نورى است، توقّع داشته باشد كه با هستى به طور كامل آشنا باشد. بنابراین ما خود را در اختیار وحى قرار مىدهیم و به آنچه قرآن فرموده است اعتقاد داریم. قرآن درباره جنّ آیات زیادى دارد كه به برخى از آنها اشاره مىكنیم:
آفرینش جنّ قبل از انسان بوده است. «والجانّ خلقناه من قبل»(19)
جنّ، جایگاهى همچون جایگاه انسان دارد، زیرا هدف از آفرینش او، نظیر هدف از آفرینش انسان است.«و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»(20) من جنّ و انس را نیافریدم مگر براى آنكه عبادت كنند.
مورد امر و نهى و خطاب و عتاب است. «یا معشر الجنّ و الانس»(21)
قدرت انتخاب دارد و لذا گروهى از آنان مؤمن و گروهى كافرند.
از آتش آفریده شده و شیطان از آن جنس است. «كان من الجنّ»(22)
گرچه ما او را نمىبینیم ولى او ما را مىبیند.«انّه یراكم هو و قبیله من حیث لاترونهم»(23)
مىتواند براى اولیاى خدا خادم باشد. قرآن مىفرماید: آنان براى حضرت سلیمان كار مىكردند. «یعملون له»(24)
تمام امور تعجب آور و ابتكارى، پس از چند روز عادى مىشود ولى قرآن كتاب عجیبى است كه ابدى است و هرگز عادى نمىشود. حضرت علىعلیه السلام در نهجالبلاغه مىفرماید: «لاتفنى عجائبه»(25)
تمام امور تعجب آور از یك زاویه تعجبآور است، ولى قرآن از جهات بى شمارى اینگونه است كه رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: «لا تحصى عجائبه»(26) قرآن از زاویه لفظ، محتوى، جامعیّت و هماهنگى با فطرت و نیاز بى نظیر است.
در حدیث مىخوانیم: هر كس با قرآن همنشین شود از جهتى هدایت و كمال رشد مىكند و از جهتى جهالت و ضلالت او برطرف مىشود. «ما جالس احد هذا القرآن الاّ قام عنه بزیادة او نقصان؛ زیادة فى هُدى او نقصان من عمى»(27)
در برابر قرآن چند نوع برخورد داریم:
شنیدن و ایمانآوردن: «سمعنا قرآناً عجباً... فآمنّا»
شنیدن و زیاد شدن ایمان: «اذا تلیت علیهم ایاته زادتهم ایماناً»(28)
شنیدن و طفره رفتن: «اذا انزلت سورة... استأذنك اولوا الطول منهم»(29)، «فاذا انزلت سورة محكمة وذكر فیها القتال رأیت الّذین فى قلوبهم مرض ینظرون الیك»(30)
پذیرش گزینشى: «افتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض»(31)
شنیدن و تهمت زدن: «ان هذا الّا اساطیر الاولین»(32)، «بل قالوا اضغاث احلام»(33)
شنیدن و تحقیر كردن: «لو نشاء لقلنا مثل هذا»(34)
تبلیغات علیه شنیدن آن: «لاتسمعوا لهذا القرآن و الغوا فیه»(35)
جنّ امتیازات قرآن را فهمید وگفت: «قرآناً عجباً» ولى عربهاى لجوج گفتند: قرآن عجیب نیست و ما هم اگر بخواهیم، مىتوانیم مثل آن را بیاوریم. «لونشاء لقلنا مثل هذا»(36)
راه رشد همان راه حق است. «یهدى الى الرشد»، «یهدى الى الحق»(37) و جالب آنكه این دو تعبیر از جنّ است.
پيام ها
1- پیامبر شخصاً جن را ندید بلكه از طریق وحى به استماع آنان آگاه شد. «اوحى الىّ انّه استمع»
2- گرچه جن از خاك نیست ولى سخنان انسان را مىشنود. «استمع نفر من الجن»
3- گوش دادن به تلاوت قرآن، در وجود انسان تاثیرگذار است. «استمع... فقالوا... قرآناً عجبا»
4- قرآن از نظر الفاظ و محتوى با تمام كتب تفاوت دارد. «قرآناً عجبا»
5 - به سخنى گوش دهیم كه ما را به رشد رساند. «سمعنا قرآناً... یهدى الى الرشد»
6- قدرت شنیدن «سمعنا»، گفتن «فقالوا» و تجزیه و تحلیل «یهدى الى الرشد» در جنّ وجود دارد.
7- هدایت قرآن دائمى است. «یهدى الى الرشد»
8 - رشد واقعى انسان، رشد معنوى است. «یهدى الى الرّشد»
9- وسیله رشد داشتن كافى نیست، رشد كردن مهم است. «قرآناً عجباً یهدى الى الرّشد فآمنّابه»
10- نشانه رشد، ایمان و اخلاص است. «یهدى الى الرشد فآمنّا به ولن نشرك»
11- اگر آمادگى باشد، با شنیدن چند آیه قرآن، انسان هم حقیقت را مىفهمد، هم دیگران رادعوت مىكند و هم موضعگیرى قاطع دربرابر انحرافات مىكند. «سمعنا... یهدى الى الرشد فآمنّا به ولم نشرك بربّنا احداً»
12- ایمانى كامل است كه هرگز با شرك همراه نشود. «آمنّا به ولم نشرك بربّنا احدا»