ترجمه
سزاوار نیست كه همهى مؤمنان (به جهاد) رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهى از ایشان دستهاى كوچ نمىكنند تادر دین فقیه شوند و هنگامى كه به سوى قوم خویش باز گشتند، آنان را بیم دهند تا شاید آنان (از گناه و طغیان) حذر كنند.
نکته ها
بدنبال نزول آیاتى كه به شدّت از متخلّفان جنگ انتقاد مىكرد و سختگیرى پیامبر در مورد آنان، از آن به بعد و در جنگهاى بعدى، همهى مسلمانان براى جهاد آماده مىشدند و پیامبر را در مدینه تنها مىگذاشتند. این آیه كنترلى براى كوچ آنان به جبهه بود. [183]
همهى مسلمانان بادیهنشین براى آموختن دین، به شهر مىآمدند و این موجب كوچ به شهر و تبعات بد آن مىشد. آیه نازل شد كه بعضى براى آشنایى بادین به شهر بیایند، آنگاه به وطن خود برگشته و دیگران را ارشاد كنند.
«دین»، مجموعهى قوانین الهى و مقررّات ظاهرى و باطنى اسلام است. اسلام كه تنها دین پذیرفتهى الهى است، «انّ الدین عنداللَّه الاسلام» [184] به معناى تسلیم خدا بودن است.
تفقّه در دین، به معناى تلاش براى كسب شناخت عمیق در دین و عقاید واحكام اسلامى است. تفقّه در دین، گاهى ممكن است براى دنیا و مقام و عشق به درس و بحث و سرگرمى و عقب نماندن از دوستان باشد و گاهى براى دین، خدا، بهشت و نجات امّت باشد. آیه، دوّمى را ارزشمند مىداند كه بیمدهى مردم و دعوت آنان به راه خداست. «لینذروا قومهم»
فقه، آنچنان مهّم است كه رسول خداصلى الله علیه وآله در بدرقهى علىعلیه السلام به یمن، به او فرمان آموزش فقه مردم را داد، «فقّههم فى الدین» [185] و او را چنین دعا كرد: «الّلهم فقّهه فى الدین» [186] با آنكه وى فقیهترین مردم بود.
چنانكه حضرت امیرعلیه السلام به فرزندش سفارش مىكند: «تَفقَّه فىالدّین فان الفقهاء ورثة الانبیاء» [187] امام حسینعلیه السلام نیز شب عاشورا در جملاتى خداوند را چنین ستود: حمد خدایى كه ما را فقیه در دین قرار داد. [188]
از امام صادقعلیه السلام پرسیدند: اگر براى امام حادثهاى اتفاق افتاد، تكلیف مردم چیست؟ امام این آیه را تلاوت فرمود كه از هر شهر و طایفهاى باید براى شناخت امام حركت كنند. [189]
پيام ها
1- در برنامهریزى و مدیریتها، جامعنگر باشیم تا توجّه به مسئلهاى سبب اخلال در مسائل دیگر نباشد. «ما كان المؤمنون لینفروا كافّة»
2- هجرت، ملازم ایمان است. یا براى دفاع از دین، هجرت كنید، یا براى شناختِ دین.«فلولا نفر من كلّ فرقة»
3- باید از هر منطقه، افرادى براى شناخت اسلام به مراكز علمى بروند تا در همه مناطق، روحانى دینى به مقدار لازم حضور داشته باشد.«من كلفرقة طائفة»
4- دانشمندى كه كوچ نكند، فقیه كامل نیست. «نَفَر» امام دربارهى كسى كه در خانهاش نشسته بود، فرمود: «كیف یتفّقه فى الدین؟». [190]
5 - تفقّه در دین وآموزش دین به مردم، واجب كفائى است. «فلولا نفر منهم طائفة» (جهاد و اجتهاد، هر دو واجب كفایى است. [191] پس برنامهریزى چنان باید باشد كه نظام علمى محصلین علوم دینى، به هم نخورد)
6- هدف از فراگیرى فقه، هشدار مردم و هوشیار ساختن آنان و نجات از غفلت و بىتفاوتى نسبت به مشكلات است. «لینذروا»
7- در زمان جنگ هم نباید مسائل فكرى، اعتقادى و اخلاقى، مورد غفلت قرار گیرد و دشمن خارجى ما را از دشمن داخلى (جهل و غفلت) غافل سازد.«ما كان المؤمنون لینفروا ... فلو لانفر...لیتفقّهوا»
8 - فقه، تنها فراگیرى احكام دین نیست، بلكه همهى معارف دینى قابل تحقیق، دقّت و ژرفنگرى است. «لیتفقّهوا فى الدّین»
9- شناختهاى دینى باید عمیق و ژرف باشد. «لیتفقّهوا فى الدین»
10- شرط تبلیغ دینى آگاهى عمیق از آن است. «لیتفقّهوا... لینذروا»
11- به سخنان یك اسلامشناس فقیه، مىتوان اعتماد كرد. «لیتفقّهوا... لینذروا» (ممكن است یك نفر در منطقه باشد، پس خبر واحد حجّیت دارد)
12- فقه در دین، آنگاه ارزش دارد كه فقیه، عالم به زمان و آگاه از شیطنتها و راههاى نفوذ دشمن باشد تا بتواند هشدار و بیم دهد.«لیتفقهوا ...لینذروا»
13- براى طلاب حوزهها، دو هجرت لازم است: یكى به سوى حوزهها ودیگرى از حوزهها بسوى شهرها. لذا ماندن در حوزهها جایز نیست. «فلو لانفر... لیتفقّهوا، لینذروا... اذا رجعوا»
14- براى تبلیغ وكار فرهنگى، زادگاه انسان در اولویت است. «لینذروا قومهم»
15- علما باید سراغ مردم بروند و منتظر دعوت آنان نباشند. «رجعوا الیهم»
16- محور تبلیغ، باید ایجاد تقوا ویاد معاد باشد. «لینذروا... لعلّهم یحذرون»
17- فقها نباید انتظار اطاعتِ مطلق همهى مردم را داشته باشند، چون گروهى هرگز به راه دین و خدا نمىآیند. «لعلّهم یحذرون»