ترجمه
پس اگر در آنچه بر تو نازل كردیم شك دارى، از آن كسانى كه كتاب آسمانى پیش از تو را مىخوانند بپرس. یقیناً حقّ از سوى پروردگارت به سوى تو آمده است، پس از شك آوران مباش.
نکته ها
در روایتى از امام هادىعلیه السلام مىخوانیم: افراد جاهل مىپرسیدند: چرا به جاى پیامبر، فرشتهاى بر ما نازل نمىشود؟ خداوند با نزول این آیه و اینكه همهى انبیا داراى زندگى مردمى بودهاند، پاسخشان داد. [354]
سؤال: با آنكه كتب آسمانى گذشته تحریف شده است، چرا علماى اهل كتاب، در این آیه مرجع و داور قرار داده شدهاند؟
پاسخ: زیرا با آنكه بخشهایى از كتب آسمانى گذشته تحریف شده، امّا میان دانشمندان اهل كتاب، اشخاص و حرفهاى قابل استنادى یافت مىشود. [355]
پرسش و پاسخ قرآنى
سؤال: چگونه قرآن مىفرماید: «ان كنت فى شكٍّ» اى پیامبر! اگر در حقّانیّت قرآن شكدارى، از اهل كتاب سؤال كن. با آنكه پیامبرصلى الله علیه وآله هرگز در شك نبوده است؟ و عقل نمىپذیرد كه پیامبرى، در وحى شك كند؟
پاسخ: 1- كلمهى «اِن» (اگر) فرض است و نشانهى حتمیّت و وقوع نیست. مثل «ان كان للرحمن ولد» [356] اگر خداوند فرزندى داشت. با آنكه آیهى «لم یلد ولم یولد»، فرزند داشتن را صریحاً نفى مىكند.
2- در آیهى 104 این سوره از قول پیامبر خطاب به مردم آمده است: اگر در دین من شكّ دارید. «ان كنتم فى شكٍّ من دینى»، پس خود آن حضرت شكّ نداشت، وگرنه تحدّى نمىكرد. همچنین قرآن مىفرماید: «آمن الرسول بما انزل الیه» [357] پیامبر به آنچه به او وحى مىشد ایمان داشت.
3- گاهى خطاب قرآن به پیامبر است، ولى مخاطبِ مورد نظر دیگرانند. مثل این آیه: «امّا یبلغنّ عندك الكبر احدهما اوكلاهما...» [358] اگر پدر و مادرت در نزد تو به سنّ پیرى رسیدند. در حالى كه پدر حضرت رسول قبل از تولّدش و مادر او در سنّ كودكى آن حضرت از دنیا رفتند و در هنگام نزول این آیه، پیامبر پدر و مادرى نداشت تا پیر باشند. آیه از بابِ «به در بگو تا دیوار بشنود» است، كه در زبان عربى مىگویند: «ایّاك اعنى و اسمعى یا جاره». در مسائل تربیتى هم گاهى خطاب به بزرگان و شخصیّتها مىكنند، تا دیگران حساب كار خودشان را بكنند.
4- گاهى آیهاى خطاب به پیامبر است، ولى مسلمانان مورد خطاباند چنانكه جملهى بعدى آن نیز جمع است. مانند: «یا ایها النبى، اذا طلقتم...» [359] و نیامده «طلّقت». به علاوه مىدانیم كه پیامبر هرگز زنى را طلاق نداده است.
5 - اگر بنا باشد با این آیه، وحى زیر سؤال و شك برود، باید در حقّانیّت همین آیه هم كه مىگوید: «اگر شك دارى»، شك كرد!!
6- براى اهل كتاب، شك و سؤالى مطرح بود و از پرسیدن خجالت مىكشیدند، خداوند با این بیان راه سؤال را به رویشان گشوده است.
7- ممكن است از باب مماشات و همراهى با طرف در بحث باشد، مثل حضرت ابراهیم كه به ستارهپرستان گفت: «هذا ربى» [360] این (ستاره) خداى من است.
8 - رسول اكرم صلى الله علیه وآله چون این آیه را شنید، فرمود: من شكّ ندارم. امام صادق علیه السلام نیز فرموده است: واللَّه پیامبر شك نداشت. [361]
پيام ها
1- از بین بردن شكّ در عقاید، ضرورى است. «ان كنت فى شكّ»
2- هنگام شك باید به عالمان رجوع كرد. «فسئل الّذین یقرؤن الكتاب» (پس سخن عالم حجّت است)
3- كتابهاى آسمانى مؤیّد یكدیگرند. «یقرؤن الكتاب»
4- بعضى اهل كتاب، حقّ را مىگویند. «فسئل الّذین یقرؤن الكتاب»
5 - رهبر باید قاطع باشد وهیچتردیدى به خود راه ندهد. «فلاتكوننّ منالممترین»
6- فضل آن است كه دشمنان به آن گواهى دهند، آیا با اعتراف مخالفان به حقّانیّت آن، باز هم شك دارید؟! «فلاتكونن من الممترین»