ترجمه
پس همین كه (از كنار دریا) گذشتند، موسى به جوان (همراه) خود گفت: غذاى چاشت ما را بیاور، به راستى كه از این سفر رنج بسیار دیدهایم.
(آن جوان) گفت: آیا به یاد دارى وقتى كه به صخره پناه بردیم و من (پریدن) ماهى (به دریا) را فراموش كردم (كه براى تو بگویم) و كسى جز شیطان آن را از یاد من نبرد، تا آن را یادآورى كنم. و (در كمال) شگفتى ماهى راه خود را در دریا پیش گرفت (و رفت).
نکته ها
«غَداء» به غذاى صبح و «عَشاء» به غذاى شب گفته مىشود.
به فرمودهى امام صادقعلیه السلام، حضرت موسى در سه نوبت از گرسنگى به خدا شكایت كرد:
اوّل: پس از آنكه براى دختران شعیب آب آورد و به گوسفندان آنان كمك كرد، به گوشهاى رفت و گفت: پروردگارا! براى خیرى كه بر من نازل كنى نیازمندم.(67)
دوّم: در این آیه.(68)
سوّم: آنجا كه از اهل روستا غذا خواستند و آنها ندادند، به خضر اعتراض كرد كه چرا براى مردمى كه غذا به ما ندادند، رایگان كار مىكنى؟(69)
وعدهگاه موسى و خضر نشانهاى داشت و آن اینكه آن ماهى كه غذاى موسى و همراهش بود، از ظرف غذا به دریا برود. وقتى به محلّ قرار رسیدند و ماهى به دریا پرید، همراه موسى فراموش كرد آن را به موسى بگوید. چون مقدار زیادى راه رفتند، همراه موسى ماجرا را نقل كرد. مقدار اضافهى راه را برگشتند و در همان محلّ، خضر را دیدار كردند.
حضرت موسى علیه السلام چهار سفر داشت:
1- سفر هَرب. «ففررت منكم لمّا خقتكم»(70)
2- سفر طَلب. «فلمّا اَتاها نُودى من شاطى الوادى الأیمن»(71)
3- سفر طرَب. «ولمّا جاء موسى لمیقاتنا»(72)
4- سفر تَعب. «لقد لقینا من سفرنا هذا نصباً»(73)
پيام ها
1- از آداب سفر، داشتن همسفر وتدارك غذا است. «آتنا غداءنا»(74)
2- در راه تحصیل علم و معرفت و رسیدنبه آرمانها، پیامبران نیز سختىها را متحمّل شدهاند. «لقینا من سفرنا هذا نصباً»
3- شیاطین، مانع ملاقات و همراهى موسى وخضرها هستند و به همین دلیل همراه موسى را به فراموشى انداختند. «ما انسانیه الاّ الشیطان»