ترجمه
(خداوندا! ما را به) راه كسانى كه آنها را مشمول نعمت خود ساختى، (هدایت كن) نه غضب شدگان و نه گمراهان!
نکته ها
این آیه راه مستقیم را، راه كسانى معرّفى مىكند كه مورد نعمت الهى واقع شدهاند وعبارتند از: انبیا، صدّیقین، شهدا وصالحین.(75) توجّه به راه این بزرگواران و آرزوى پیمودن آن وتلقین این آرزو به خود، ما را از خطر كجروى وقرار گرفتن در خطوط انحرافى باز مىدارد. بعد از این درخواست، از خداوند تقاضا دارد كه او را در مسیر غضبشدگان وگمراهان قرار ندهد. زیرا بنىاسرائیل نیز به گفته قرآن، مورد نعمت قرار گرفتند، ولى در اثر ناسپاسى ولجاجت گرفتار غضب شدند.
قرآن، مردم را به سه دسته تقسیم مىنماید: كسانى كه مورد نعمت هدایت قرار گرفته وثابت قدم ماندند، غضب شدگان و گمراهان.
مراد از نعمت در «انعمتَ علیهم»، نعمتِ هدایت است. زیرا در آیهى قبل سخن از هدایت بود. علاوه بر آنكه نعمتهاى مادى را كفّار ومنحرفین ودیگران نیز دارند.
هدایت شدگان نیز مورد خطرند و باید دائماً از خدا بخواهیم كه مسیر ما، به غضب و گمراهى كشیده نشود.
مغضوبین در قرآن
در قرآن، افرادى همانند فرعون و قارون و ابولهب و امّتهایى همچون قوم عاد، ثمود و بنىاسرائیل، به عنوان غضبشدگان معرّفى شدهاند.(76)
بنىاسرائیل كه داستان زندگى و تمدّن آنها در قرآن بیان شده است، زمانى بر مردم روزگار خویش برترى داشتند؛ «فَضّلتُكم على العالَمین»(77) لكن بعد از این فضیلت و برترى، به خاطر رفتار خودشان، دچار قهر و غضب خداوند شدند. «و باؤوا بغضب من اللّه»(78) این تغییر سرنوشت، به علّت تغییر در رفتار و كردار آنان بوده است؛ دانشمندان یهود، دستورات وقوانین آسمانى تورات را تحریف كردند، «یحرّفون الكلم»(79) وتجّار وثروتمندان آنان نیز به ربا وحرامخوارى و رفاهطلبى روى آوردند، «اخذهم الرّبا»(80) وعامّه مردم نیز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، از روى تنپرورى و ترس، از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمینِ مقدّس، سر باز زدند. «فاذهب انت و ربّك فقاتلا انّا هاهُنا قاعدون»(81) به خاطر این انحرافات، خدا آنان را از اوج عزّت و فضیلت، به نهایت ذلّت و سرافكندگى مبتلا ساخت.
ما در هر نماز، از خداوند مىخواهیم كه مانند غضبشدگان نباشیم. یعنى نه اهل تحریف آیات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حقّ، و همچنین از گمراهان نباشیم، آنان كه حقّ را رها كرده و به سراغ باطل مىروند و در دین و باور خود غلوّ و افراط كرده و یا از هوى و هوس خود و یا دیگران پیروى مىكنند.(82)
انسان در این سوره، عشق و علاقه و تولاّى خود را به انبیا و شهدا و صالحان و راه آنان، اظهار و ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاریخ نیز برائت و دورى مىجوید و این مصداق تولّى و تبرّى است.
ضالّین در قرآن
«ضلالت» كه حدود دویست مرتبه این واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است. گاهى در مورد تحیّر بكار مىرود، «و وَجدَك ضالاً»(83) وگاهى به معناى ضایع شدن است، «اضلّ اعمالهم»(84) ولى اكثراً به معناى گمراهى وهمراه با تعبیرات گوناگونى نظیر: «ضلال مبین»، «ضلال بعید»، «ضلال كبیر» به چشم مىخورد.
در قرآن افرادى به عنوان گمراه معرّفى شدهاند، از جمله: كسانى كه ایمان خود را به كفر تبدیل كردند،(85) مشركان،(86) كفار،(87) عصیانگران،(88) مسلمانانى كه كفّار را سرپرست و دوست خود گرفتند،(89) كسانى كه مردم را از راه خدا باز مىدارند، كسانى كه به خدا یا رسول خدا توهین مىكنند، آنان كه حقّ را كتمان مىكنند و كسانى كه از رحمت خدا مأیوسند.
در قرآن نام برخى به عنوان گمراه كننده آمده است، از قبیل: ابلیس، فرعون، سامرى، دوست بد، رؤسا ونیاكان منحرف.
گمراهان خود بستر وزمینهى انحراف را فراهم و گمراه كنندگان از این بسترها و شرایط آماده، استفاده مىكنند. بسترهاى انحراف در قرآن عبارتند از: 1. هوسها،(90) 2. بتها،(91) 3. گناهان(92)،4. پذیرش ولایت باطل،(93)5. جهل و نادانى.(94)
پيام ها
1- انسان در تربیت، نیازمند الگو مىباشد. انبیا، شهدا، صدّیقین وصالحان، نمونههاى زیباى انسانیّتاند. «صراط الّذین انعمت علیهم»
2- آنچه از خداوند به انسان مىرسد، نعمت است. قهر و غضب را خود به وجود مىآوریم.(95) «انعمت، المغضوب علیهم»
3- ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان، جامعه اسلامى را در برابر پذیرش حكومت آنان، مقاوم و پایدار مىكند. «غیر المغضوب علیهم ولا الضّالّین»(96)