ترجمه
و از خاندانم (یاور و) وزیرى برایم قرار بده.
برادرم هارون را.
(و اینگونه) پشت مرا با او استوار ساز.
و او را در كارم شریك گردان.
تا ما تورا بسیار به پاكى بستاییم.
و تورا بسیار یاد نماییم.
نکته ها
«وزیر» از «وِزْر» به معناى بار سنگین، به كسى گفته مىشود كه بار مسئولیت دیگرى را نیز بر دوش مىكشد. كلمهى «اَزْرى»، نیز به معناى «پُشت من» است.
در تفاسیر آمده است كه پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه وآله بارها این آیات را مىخواند و مىفرمود: خدایا من نیز مثل موسى علیه السلام وزیرى از اهل خودم مىخواهم.(54)
حضرت موسى علیه السلام در دریافت وحى مشكلى نداشت و وزیر خواستن او تنها به خاطر سنگینى مسئولیت رسالت و سختى تبلیغ بود.
هارون علیه السلام سه سال از حضرت موسى بزرگتر بود و به همین مقدار، زودتر از موسىعلیه السلام از دنیا رفت.(55) و انبیاى بعدى، همه از نسل هارونعلیه السلام هستند.
علامه طباطبایى در تفسیر المیزان مىفرماید: حدیث منزلت كه پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله به حضرت على علیه السلام فرمود: «انت منّى بمنزلة هارون من موسى الاّ أنّه لانبىّ بعدى» از صد طریق از اهل سنّت و هفتاد طریق از شیعه نقل شده است.
استمداد از مردم، منافاتى با توكّل و كمك از خداوند نداشته و شرك نیست. در قرآن بارها به مسئلهى استمداد و تعاون اشاره شده است، از جمله: «تعاونوا على البِرّ و التّقوى»(56) یكدیگر را در كار خیر یارى كنید. چنانكه حضرت عیسى فرمود: «مَن انصارى الى اللّه»(57)، یاور من به سوى خدا كیست؟ یا خداوند در جواب پیامبر صلى الله علیه وآله مىفرماید: «حسبك اللّه و مَن اتّبعك من المؤمنین»(58)، خداوند و مؤمنان پیرو، براى تو كافى هستند. یا ذوالقرنین از مردم براى ساختن سد كمك درخواست كرد وفرمود: «اعینونى بقوّة...»(59) با نیروى خود مرا كمك كنید. و در این ماجرا نیز حضرت موسى از خداوند انسانى شایسته را به كمك مىطلبد تا او را در امر تبلیغ دین یارى نماید.
پيام ها
1- مبارزه با طاغوتى مثل فرعون به تنهایى ممكن نیست. «اِجعل لى وزیراً»
2- هرچه كار مهمتر باشد، انتخاب وزیر و همراه نیز حسّاستر است، وزیر پیشنهادى موسىعلیه السلام را باید خداوند تأیید فرماید. «اِجعل لى وزیراً»
3- اگر همكار انسان از اهل خود او باشد بهتر است.(60) «من اهلى»
4- رهبرى و مدیریّت باید متمركز در شخص واحد باشد و دیگران با او همكارى كنند. «اُشدُد به أزرى، أشركهُ فى أمرى»
5 - همكارى مایه پیشرفت امور است كه همفكر و همراه باشد، نه در مقابل. «أشركه فى أمرى»
6- تسبیح واقعى، در فضاى مبارزه با طاغوت است. «اِنّه طَغى، كى نسبّحك»
7- فلسفهى حكومت و قدرت، برپایى و ارتقاى معنویّت در جامعه است. «اُشدُد به أزرى كى نسبّحك كثیراً و نذكرك كثیرا»
8 - وظیفهى انبیا، تنزیه خداوند از شرك، اوهام و خرافات است. «نسبّحك»
9- مسئولیّت زیاد، تسبیح زیاد لازم دارد. «نُسبّحك، كثیراً»
10- ابتدا خداوند را از هر عیب و نقصى تنزیه كنیم، سپس به ذكر و شكر او بپردازیم. «نسبّحك، نذكرك»
11- آنچه ارزش دارد ذكر كثیر است وگرنه هر انسانى هنگام خطر و گرفتارى یاد خدا مىكند. «نذكرك كثیراً»