ترجمه
(سپس موسى به سامرى) گفت: اى سامرى! (منظور تو از) این كار (و فتنهى) بزرگ كه كردى چیست؟
(سامرى) گفت: من به چیزى پى بردم كه (دیگران) به آن پى نبردند، پس من مشتى از آثار رسول (حقّ) را بر گرفتم، پس آن را (در گوساله) افكندم و این گونه نفسم این كار را در نظرم بیاراست (وفریب داد).
نکته ها
جملهى «بصرت به» معمولاً در «بصیرت» به معناى فهمیدن كه جمع آن «بصائر» است بكار مىرود، نه در «بصر» به معناى چشم كه جمع آن «ابصار» است.(109)
در كتاب «احتجاج طبرسى» آمده است كه وقتى حضرت على علیه السلام بصره را فتح كرد، مردم دور آن حضرت را گرفتند تا سخنان او را بشنوند، چشم حضرت در میان مردم به حسن بصرى افتاد كه چیزى را یادداشت مىكرد.
امام علیه السلام با صداى بلند او را مخاطب قرار داده و فرمودند: چه مىكنى؟ عرض كرد سخنان شما را مىنویسم تا براى دیگران بازگو نمایم. امام علیه السلام فرمودند: آگاه باشید كه هر قوم و جمعیّتى یك سامرى دارد و تو اى حسن! سامرى این امّت هستى، تو از من آثار رسول خدا را مىگیرى و با هواى نفس و تفسیر به رأى خودت، مكتب تازهاى مىسازى و مردم را به آن فرا مىخوانى.(110)
بر طبق تفاسیر المیزان، فرقان ونمونه، مراد سامرى از «قَبَضتُ قبضة من أثر الرّسول» آن است كه من مقدارى از آثار موسى را فراگرفته و بر آن مؤمن شدم، سپس آن را رها كرده وگوساله را ساختم و قهراً جملهى «بَصُرتُ بمالم یبصروا» یعنى به طرحى براى انجام این كار پى بردم كه دیگران از آن غافل بودند واین معنا باحدیث فوقمناسبتر است.
پيام ها
1- براى برطرف كردن انحراف، ابتدا باید ریشهى انحراف را بررسى كرد. «فما خطبك یا سامرى»
2- با منحرفان ومفسدان فرهنگى باید برخورد كرد. «فما خَطبُك یا سامرى»
3- در یك انقلاب، همهى مردم از درون عوض نمىشوند، بلكه افرادى مثل سامرىها منتظر فرصت مىمانند. «فما خطبك یا سامرى»
4- گاهى منحرفین، دریافتهایى دارند كه متدیّنین از آن بىخبرند. «بَصُرتُ بما لم یبصروا»
5 - طرّاحان انحراف، از جهل مردم استفاده مىكنند. «بمالم یبصروا»
6- سردمداران باطل براى انحراف مردم، حتّى از مقدّسات نیز سوءاستفاده مىكنند. «من أثر الرّسول» (سیاستِ مذهب علیه مذهب)
7- اگر هنر با هواى نفس همراه شد، بالاترین خطرهاست. «سَوّلتْ لى نفسى»
8 - تا انسانى از درون فریب نفس خویش را نخورد، نمىتواند دیگران را فریب دهد. «سوّلت لى نفسى»