ترجمه
وآنگاه كه ما (موسى را) ندا دادیم، تو در كنار كوه طور نبودى، لیكن (این وحى و اطلاع از اخبار گذشتگان) رحمتى است از جانب پروردگارت تا تو (به واسطهى آن) قومى را كه پیش از تو هشدار دهندهاى برایشان نیامده بود، هشداردهى، شاید آنان متذكّر شوند.
پيام ها
1- انبیا بدون اتصال به عالم وحى، همچون سایر مردم اخبار غیبى را نمىدانند. «ما كنت...»
2- مقایسه (بین جهل و علم، عجز و قدرت، فقر و غنا، نقص و كمال،) كلید خودشناسى و خداخواهى است. «ما كنت ... لكن رحمة من ربّك»
3- خاطرات قرآنى، همگى از سرچشمه وحى است. «ما كنت اذ نادینا»
4- بیان داستانهاى حقیقى و عبرتآموز قرآن، وسیلهاى براى تربیت و هشدار است. «رحمة من ربّك لتنذر»
5 - انذار خلق، جلوهاى از رحمت خداست. «رحمة من ربّك لتنذر»
6- براى هدایت افراد غافل، انذار و هشدار، كارسازتر است. «لتنذر - من نذیر» (با اینكه رسالت پیامبران در قالب مجموعهاى از بشارات و انذارهاست، ولى از آنجاكه انذار اثر بیشترى در روحهاى غفلتزده دارد، در قرآن توجّه بیشترى به مسألهى انذار شده است.)
7- مردم در انتخاب راه و عقیده آزادند و اجبارى در پذیرش دعوت پیامبران ندارند. «لتنذر... لعلّهم یتذكّرون»
8 - انسانها، به واسطهى فطرت، مسائلى را در ضمیر خویش مىدانند، ولى براى جلوگیرى از فراموشى، باید آنها را تذكّر داد. «یتذكّرون»