ترجمه
(اى پیامبر!) بر آن چه مىگویند شكیبا باش و بندهى ما داود را یاد كن كه صاحب قدرت بود، امّا با این حال، همواره روى به سوى درگاه ما داشت.
همانا ما كوهها را رام كردیم در شامگاهان و بامدادان، همراه او تسبیح گویند.
و پرندگان را (نیز) گرد آورده (و تسخیر او كردیم) تا همگى به داود رجوع كنند (و در ذكر خدا با او هماهنگ گردند).
و فرمانروایى و حكومت او را استوار داشتیم و به او حكمت و داورى عادلانه و فیصله بخش دادیم.
نکته ها
در این سوره به تاریخ نه نفر از انبیا اشاره شده كه سرگذشت سه نفر به تفصیل و شش نفر به اجمال مطرح شده است. اولین نفر حضرت داود است كه با ده كمال ستایش شده است.
در این آیات، براى حضرت داود ده كمال مطرح شده است:
الف) الگوى صبر براى پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله. «و اصبر على ما یقولون واذكر عبدنا داود»
ب) بندگى خداوند. «عبدنا»
ج) بازگشت به خدا و انابههاى پى در پى. «انّه اوّاب»
د) قدرت داشتن. «انّا سخّرنا الجبال معه»
ه) تسخیر كوهها و هم نوایى آنها با او. «یسبّحن معه»
و) عرضهى پرندگان بر او. «و الطیر محشورة»
ز) هم نوایى آنها در انابه با او. «كلّ له اوّاب»
ح) حاكمیّت و حكومت. «شددنا ملكه»
ط) حكمت الهى. «آتیناه الحكمة»
ى) داورى حقّ و فیصله دادن به اختلافات. «فصل الخطاب»
در قرآن، در چندین آیه از پرندگان سخن به میان آمده است، از جمله:
الف) ماجراى حضرت ابراهیم و زنده شدن چهار پرنده. «فخذ اربعة من الطیر»(16) كه پرندگان وسیله آشنایى با توحید و معادشناسى قرار مىگیرند.
ب) یكى از معجزات حضرت عیسى ساختن مجسمهاى از یك پرنده بود كه با دمیده شدن نَفَس حضرت حیات گرفت. «انّى اخلق لكم من الطین كهیئة الطیر فانفخ فیه فیكون طیراً»(17)
ج) در این آیه پرندگان هم نوا با داود مىشوند. «والطیر محشورة»
د) هدهد كه براى سلیمان خبر آورد و نامهرسانى كرد. «اذهب بكتابى هذا فالقه الیهم»(18)
ه) پرندگان منطق دارند و انبیا آن را مىدانند. «علّمنا منطق الطیر»(19)
و) پرندگانى كه وسیلهى نابودى دشمنان مىشوند. «و ارسل علیهم طیراً ابابیل»(20)
ز) پرندگان، تسبیح و نماز آگاهانه دارند. «كلّ قد علم صلاته و تسبیحه»(21)
مراد از حكمت، معارف محكم، یقینى و غیر قابل تردید است، بر خلاف علم كه همواره در معرض خطا و تردید است.
پيام ها
1- لازمهى رهبرى، سعهى صدر و صبر در مقابل سخنان تلخ دیگران است. «اِصبر على ما یقولون»
2- یاد تاریخ گذشتگان، عامل صبر در برابر سختىها و مشكلات است. «و اِصبر... واذكر»
3- استهزا و تبلیغات سوء كار همیشگى مخالفان است. «اصبر على ما یقولون» (فعل مضارع رمز استمرار است).
4- استهزا و تبلیغات دشمن بسیار سخت و شدید است. (زیرا پیامبرى را كه سعه صدر و حلم دارد خسته و محتاج به صبر مىكند). «اصبر على...»
5 - انبیا نیز به مواعظ الهى نیازمندند. «اِصبر...»
6- نقش الگوها در تربیت فراموش نشود. «واذكر عبدنا داود»
7- سرچشمهى قدرت بر صبر، عبودیّت و سرسپردگى به خداست. «عبدنا داود»
8 - قدرت در دست فرعون سبب استبداد است، «و فرعون ذوالاوتاد» ولى در دست مردان خدا همراه با تضرّع و بندگى است. «داود ذاالاید انّه اوّاب»
9- توبه و انابهى صاحبان قدرت، سزاوار ستایش است. «ذاالاید انّه اوّاب»
10- توبه و انابهاى ارزشمند است كه مختصر و لحظهاى نباشد. «اوّاب» حضرت داود بسیار انابه مىكرد و در همه امور زندگى به خداوند روى مىآورد و این توجّه دائمى سبب قدرت او بود. «ذا الاید انّه اوّاب»
11- انسان در اثر تكامل معنوى مىتواند طبیعت را با خود همراه كند. «سخّرنا الجبال معه»
12- یك عمل انقلابى داود (كه در آیه 251 سوره بقره آمده است «و قتل داود جالوت...») آن همه الطاف الهى را به دنبال داشت. «سخرنا الجبال معه... شددنا ملكه و آتیناه الحكمة»
13- بهترین زمان براى یاد خدا شامگاهان و صبحگاهان است. «بالعشىّ والاشراق»
14- شرط دریافت الطاف خداوند عبودیّت است. «عبدنا - ذاالاید - آتیناه الحكمة»
15- كافران هر چه مىخواهند لجاجت كنند و سر تعظیم در برابر خدا فرود نیاورند، امّا بدانند هستى در حال تسبیح خداست. «یسبّحن»
16- كوهها نوعى شعور دارند «معه یسبّحن» و حیوانات زمان را مىشناسند. «معه یسبّحن بالعشىّ...»
17- محور تسبیح حیوانات و جمادات هستى، تسبیح اولیاى خداست. «معه یسبّحن... كلّ له اوّاب»
18- پرندگان داراى نوعى شعور نسبت به خداوند و هستى هستند. «والطیر محشورة كل له اوّاب»
19- حكومت باید بر اساس حكمت و عدالت باشد. «شددنا ملكه و آتیناه الحكمة و فصل الخطاب»
20- حضرت داود، از پیامبرانى است كه نبوّت و سلطنت را با یكدیگر داشته است. «شددنا ملكه - و آتیناه الحكمة»
21- دین از سیاست جدا نیست و برخى انبیا حكومت داشتهاند. «ذاالاید - شددنا ملكه - فصل الخطاب»
22- ما نیز باید حكومت مردان خدا را تقویت كنیم. جمله «شددنا ملكه» رمز آن است كه شما نیز ملك و حكومت اولیاى الهى به او را تقویت كنید.
23- رهبران جامعه باید شرائطى داشته باشند. ارتباط دائمى با خداوند «انّه اوّاب» قدرت، «شددنا ملكه» حكمت، «و آتیناه الحكمة» و توانایى بر فیصله دادن بخاطر منطق قوى. «فصل الخطاب»