ترجمه
و آیا ماجراى آن دادخواهان كه از دیوار محراب (داود) بالا رفتند به تو رسیده است؟
آن گاه كه (ناگهانى) بر او وارد شدند و او از (مشاهدهى) آنان به هراس افتاد. شاكیان گفتند: نترس، ما دو نفر درگیر شدهایم و یكى از ما بر دیگرى تعدّى نموده است، پس بین ما به حقّ داورى كن و ستم روا مدار و ما را به راه راست راهنمایى فرما».
نکته ها
«خصم» به معناى نزاع و درگیرى است و به هر یك از طرفین دعوا نیز گفته مىشود.
كلمهى «سور» به معناى دیوار بلند است و «تسوّروا» به معناى بالا رفتن از دیوار است.
كلمهى «محراب» به دو معناست؛ گاهى به معناى بالاى مجلس و بهترین جاى منزل است كه بزرگان مىنشینند و گاهى به معناى محلّ عبادت و جایگاه امام جماعت است.
«شطط» به معناى تجاوز و افراط و زیاده روى و ستم است.
امام رضاعلیه السلام فرمود: خداوند دو فرشته را (در قیافه دو دادخواه) نزد داود فرستاد و آن دو از در بر او وارد نشدند بلكه از دیوار محراب بالا رفته و ناگهان نزد او آمدند.(22)
شاید بتوان از این ماجرا استفاده كرد كه براى آزمایش یا آموزش، فضاسازى و فیلم سازى و تغییر فیافه و ایجاد صحنههاى هیجانى، دوست یا دشمنى فرضى، تغییر لباس و صدا و كارهاى هنرى جایز باشد واللّه العالم.
در آیات پیشین، قرآن كمالات بسیارى را براى حضرت داود بیان نمود كه آخرین آنها، فصل الخطاب، یعنى قضاوت قاطعانه بود.
در این آیات به صحنهاى اشاره مىكند كه خداوند براى داود پیش آورد تا او را آزمایش كند و در نهایت آموزش دهد كه چگونه داورى كند. در این صحنه كه بر اساس برخى روایات، توسط برخى فرشتگان انجام شده است، دو نفر به گونهاى غیر منتظره بر داود وارد مىشوند، چنانكه او گمان مىبرد قصد سوئى نسبت به او دارند، امّا مىگویند: اى داود نترس، ما دو نفر شاكى هستیم كه میان ما اختلاف شده و از تو داورى مىخواهیم.
فرشته بودن این دو نفر را این نكته تقویت مىكند كه در داستان حضرت ابراهیم و حضرت لوط نیز، فرشتگان به گونهاى بر آنان ظاهر شدند كه این دو پیامبر ترسیدند و سپس فرشتگان گفتند: نترسید.
در قضاوت، عدالت جایگاه محورى دارد، لذا در این آیات، با سه عبارت مختلف، بر عدالت در قضاوت تأكید شده است: «فاحكم بیننا بالحقّ»، «لا تشطط»، «اهدنا الى سواء الصراط»
پيام ها
1- قبل از بیان سخن، در مخاطبین انگیزهى شنیدن ایجاد كنیم. «هل اتاك نبأ»
2- خداوند، پیامبر را به مطالعه تاریخ گذشته دعوت مىكند. «هل اتاك نبأ الخصم»
3- صحنههاى هیجانى و غوغایى و دلهره آور، زمینهى عجله و دست پاچگى در قضاوت است. «تسوّروا المحراب - ففزع»
4- قضاوت در محراب عبادت، ارزش و قداست آن را بیشتر مىكند. (سكوى قضاوت حضرت على علیه السلام در مسجد كوفه بود و محل قضاوت حضرت داود در محراب). «تسوّروا المحراب»
5 - ترس و دلهره طبیعى به سراغ موحّدین نیز مىآید و با توحید منافاتى ندارد. «ففزع»
6- پیامبران نیز به حكم بشر بودن، از امور غیر منتظره، وحشت مىكنند. «ففزع»
7- براى قضاوت، باید طرفین دعوا در دادگاه حاضر باشند. «خصمان»
8 - انبیا، مرجع و ملجأ مردم بودهاند. «دخلوا على داود... خصمان بغى...»
9- تذكّر به قاضى در لحظهى قضاوت، وسیلهاى است براى مصونیّت او از اشتباه. «فاحكم بیننا بالحقّ ولا تشطط و اهدنا»
10- طرفین دعوا، باید خواهان اجراى حقّ باشند، نه حفظ منافع خود. «فاحكم بیننا بالحقّ»
11- رهبران و داوران جامعه الهى باید نصیحتپذیر و حقّشنو باشند. «فاحكم بیننا بالحقّ ولا تشطط»
12- اجراى عدالت در جامعه، عامل هدایت مردم به راه مستقیم و دورى از افراط و تفریط مىشود. «اهدنا الى سواء الصراط»