ترجمه
(داود) گفت: حقّا كه او با درخواست افزودن میش تو به میشهاى خودش به تو ستم كرده است و البتّه بسیارى از شریكان، بعضى بر بعضى ستم مىكنند، مگر كسانى كه ایمان آورده و عمل شایسته انجام مىدهند و آنان كم هستند و داود متوجّه شد كه ما او را (با این صحنه و طرح نزاع) آزمایش كردیم، پس، (از قضاوت خود قبل از شنیدن سخن طرف مقابل پشیمان شد و) از پروردگارش آمرزش خواست و به ركوع در افتاد و توبه و انابه كرد.
پس ما آن (قضاوت عجولانه) را بر او بخشیدیم و البتّه براى او در نزد ما مقام قرب و عاقبت نیك است.
نکته ها
ماجراى قضاوت حضرت داود در تورات كنونى نیز آمده است، امّا متفاوت از آنچه در قرآن آمده است كه با مقام انبیا نمىسازد و كذب و دروغى بیش نیست.
در فصل 12 تورات كتاب اشموئیل مىخوانیم: كسى نزد مشاور داود آمد و گفت: در شهرى دو نفر بودند كه یكى غنىّ و دیگرى فقیر، غنىّ گوسفند و گاو بسیار داشت و فقیر تنها یك برّهى كوچك داشت. مسافر غریبى نزد شخص غنىّ آمد، او بخل كرد و از مال خودش خرج نكرد، بلكه برّهى مرد فقیر را ذبح كرد تا از مسافر غریب پذیرایى كند، اكنون فتواى داود چیست؟
داود عصبانى شد و گفت: كسى كه این كار را كرده مستحقّ قتل است، او باید چهار گوسفند به جاى یك گوسفند بدهد. سؤال كننده گفت: اى داود! آن مرد تویى! داود فهمید كه مرادش از طرح سؤال این بود كه تو كه همسر داشتى چرا همسر همسایهات را با توطئه تصاحب كردى؟ لذا داود ناراحت شد و توبه كرد!!
پيام ها
1- قضاوت، نباید عجولانه و بر اساس شنیدن سخن یكى از طرفین باشد. (حضرت داود با شنیدن سخن یك نفر از طرفین دعوا قضاوت كرد و فرمود: «لقد ظلمك» و به همین دلیل از خداوند عذر خواست).
2- افزونطلبى ظلم است گرچه انسان موفق به افزودن نشود. «ظلمك بسؤال نعجتك الى نعاجه»
3- انسان مىتواند مالك اموال زیاد باشد. حضرت داود از داشتن 99 میش انتقاد نكرد، بلكه از افزونطلبى ظالمانه برادر انتقاد كرد). «لقد ظلمك...»
4- در انتخاب همكار و شریك باید محور كار، ایمان و عمل صالح باشد وگرنه خطر كلاهبردارى و تجاوز به حقوق شركاء در پیش است. «كثیرا من الخلطاء لیبغى... الاّ الّذین آمنوا»
5 - ایمان و عمل صالح در كنار هم كارسازند. «آمنوا و عملوا الصالحات»
6- شركت، بسترى براى لغزش و ضایع كردن حقّ شریك است. «كثیراً من الخلطاء لیبغى»
7- اقتصاد سالم در سایهى ایمان و عمل صالح است. «لیبغى... الا الّذین آمنوا و عملوا الصالحات»
8 - كسانى كه حقّ دیگران را مراعات كنند بسیار كمند. «قلیل ما هم»
9- آزمایش حتّى براى پیامبران الهى مطرح است. «انّما فتنّاه»
10- سفارش به ایمان و عمل صالح و مراعات حقوق مردم بهترین رهنمود است. (از حضرت داود رهنمود خواستند: «اهدنا الى سواء الصراط» حضرت فرمود: «كثیراً من الخلطاء لیبغى... الا الّذین آمنوا...»
11- انبیا به خاطر سادهترین لغزش، بهترین نوع انابه و توبه را از خود نشان مىدادند. (ترك اولاى حضرت داود این بود كه قبل از شنیدن سخن هر دو طرف قضاوت كرد). «فاستغفر ربه و خرّ راكعا و اناب»
12- توبهى فورى ارزش زیادى دارد. «فاستغفر» (حرف فاء)
13- ربوبیّت الهى زمینه درخواست آمرزش است. «فاستغفر ربّه»
14- حقوق مردم به قدرى مهم است كه عجله در داورى حتّى اگر از پیامبر معصوم سر زند باید همراه با استغفار باشد.«فاستغفر ربّه»
15- ركوع در نماز، قبل از اسلام نیز بوده است. «خرّ راكعاً»
16- توبه باید هم ظاهرى باشد و هم درونى و عمقى. «خرّ راكعاً و اناب»
17- توبهى فورى، پذیرش فورى را به دنبال دارد. «فاستغفر... فغفرنا له»
18- توبه، غیر از جبران گذشته، آینده را نیز تأمین مىكند. «فغفرنا له ذلك و ان له عندنا لزلفى و حسن مأب»
19- مقام معنوى، آن گاه ارزش دارد كه همراه با حسن عاقبت و تأمین آینده باشد. «زلفى و حسن مأب»
20- گاهى دنیا و آخرت براى یك نفر جمع مىشود. «شددنا ملكه - سخرنا الجبال معه - عندنا لزلفى و حسن مأب»