ترجمه
پس آیا بر سر آنچه مىبیند با وى جدال مىكنید؟
و همانا در نزولى دیگر او را دید.
نزد سدرة المنتهى.
كه بهشتِ امن نزد آن است.
نکته ها
«تمارونه» از «مراء» به معناى جدال همراه با شك و تردید و «نزلة» به معناى یكباره نازل شدن است. «سدرة المنتهى» نام مكانى نزدیك بهشت موعود است كه مالامال از الطاف الهى است و به گفته روایات جز شخص پیامبر اسلام كسى از آن بالاتر نرفته است.(20)
در حدیث آمده است: آنجایى كه آخرین مرحله پرواز فرشتگان یا آخرین مرحله بالا رفتن اعمال مىباشد، به آن «سدرة المنتهى» مىگویند و در روایات مىخوانیم: «سدرة المنتهى» نام درختى است كه همراه هر برگ آن فرشتهاى در حال تسبیح است.(21)
چون در ماجراى معراج، ناباورى و تردید بسیار است، خداوند یك بار در سوره اسراء فرمود: «سبحان الّذى» یعنى او از كار لغو منزّه است و معراج یك هدف بس عالى دارد و یك بار در این سوره فرمود: چرا در این باره جدال مىكنید؟ «أفتمارونه...»
گرچه همه مردم زیر نظر خداوند هستند، امّا خداوند گاهى بعضى را به طور خاص مورد نظر قرار مىدهد. «و لقد راه نزلة اخرى» یعنى خداوند در معراج پیامبرش را یكبار دیگر مورد نظر ویژه قرار داد. همان گونه كه خداوند با اینكه با همه مردم است، «و هو معكم»(22) ولى بودن او با متّقین به گونهاى دیگر است. «انّ اللّه مع الّذین اتّقوا»(23)
آرى، همراه بودن و عنایت خداوند گاهى عام است و گاهى خاص. او پیامبرش را در آسمانها مهمان كرد و نزد سدرة المنتهى و بهشت موعود، مورد نظر خاص خود قرار داد.
این معنا در تفسیر اطیبالبیان ذكر شده، امّا در تفاسیر دیگر به گونهاى دیگر معنا شده است: پیامبر، یك بار دیگر جبرئیل را با قیافه اصلى دید و یا بار دیگر، خدا را با دید باطنى دید.
دلیل ما در انتخاب گفتار اطیب البیان این است كه این آیات در مقام تجلیل از پیامبر و معراج اوست و دیدن جبرئیل، براى پیامبر كه مقامش بالاتر از جبرئیل است امتیاز و تجلیلى نیست و با سیاق آیات خیلى تناسب ندارد، و نیز دیدن باطنى خداوند، براى پیامبر همیشه بوده و نه یكبار و دو بار، ولى لطف خاص خداوند در معراج قابل توجّه بوده است، چون خداوند با هدفى خاص پیامبرش را به آسمانها برد، بنابراین نگاه خاصى به او داشت. «راه نزلة اخرى»
در حدیث مىخوانیم كه رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: من جبرئیل را نزد سدرة المنتهى دیدم. جبرئیل به پیامبر گفت: انتهاى حدّى كه خداوند براى من گذارده همین جاست و اگر بیشتر از آن بیایم، بالهایم خواهد سوخت.(24)
پيام ها
1- افراد بى ایمان، تحمّل باور كردن مكاشفات و دریافتهاى اولیاى خدا را ندارند و با بدبینى و تردید با آنها به جدال مىپردازند. «أفتمارونه»
2- در مسائل نظرى و فكرى، بحث و تردید جاى دارد، ولى در محسوسات و دیدنىها جایى ندارد. «أفتمارونه على ما یرى»
3- شرط تبلیغ، پذیرش همگانى نیست؛ بعضى انكار یا تردید یا جدال مىكنند. «أفتمارونه»
4- پرسش و دلیلخواهى همیشه مورد سفارش است، «فسئلوا أهل الذكر»(25) ولى مجادله و ستیز مورد توبیخ است. «أفتمارونه»
5 - بالاتر از بهشت نیز وجود دارد. «عند سدرة المنتهى عندها جنة المأوى» سدرة المنتهى به قدرى مهم است كه بهشت با آن عظمتش در كنار اوست.