ترجمه
اى كسانى كه ایمان آوردهاید! هرگاه زنان مؤمن (از شوهرِ كافر جدا شده) هجرت كنان نزد شما آمدند، آنان را (از نظر ایمان) آزمایش كنید و خداوند به ایمان آنان آگاهتر است. پس اگر آنان را مؤمن تشخیص دادید، به سوى كفّار باز نگردانید، نه اینان براى آنان حلالند و نه آنان براى اینان حلال و آنچه را كه شوهران كافر (براى این زنان) پرداخت كردهاند (از قبیل مهریّه) به آنان بپردازید و بر شما گناهى نیست كه با اینان ازدواج كنید، به شرط آن كه مهریّه آنان را بپردازید و همسران كافره را به همسرى نگاه ندارید و آنچه از براى آنان پرداخت كردهاید از كفّار بگیرید همانگونه (اگر زن، مسلمان شده و به شما ملحق مىشد،) هزینههایى را كه شوهران كافر پرداخت كرده بودند باید از شما درخواست نمایند. این حكم الهى است كه خداوند میان شما مقرّر داشته و خداوند آگاه حكیم است.
نکته ها
یكى از بندهاى قرارداد صلح حُدیبیه این بود كه اگر مشركى از مكه به مسلمانان مدینه پیوست، مسلمانان او را به مشركان باز گردانند. این آیه مىفرماید: مسئله باز گرداندن شامل زنان مهاجرى كه به مسلمانان پناهنده شدهاند نمىشود.
این آیه از آیات حقوقى و اجتماعى قرآن است.
مهریّه زن كافرى كه مسلمان شده، به جامعه اسلامى بپیوندد، به شوهر كافرش داده مىشود، «آتوهم ما انفقوا» و این مهریّه را باید از بیت المال پرداخت.(37)
كلمه «عصم» جمع «عصمت» به معناى وسیله نگاهدارى است.
در این آیه، سیماى عدالتپرور مكتب اسلام جلوه مىكند:
اوّلاً زن هجرت كرده را تنها به حال خود رها نمىكند،
ثانیاً حق شوهر كافرى كه زن خود را از دست داده است، نادیده نمىگیرد و مهریّهاى را كه پرداخت كرده به او باز مىگرداند،
ثالثاً نیاز غریزى و عاطفى زن را با فرمان «تنحكوهنّ» و نیاز مالى او را با فرمان «اجورهنّ» تأمین مىكند.
هجرت ممكن است به خاطر فرار از شوهر یا علاقه به زندگى جدید یا جاسوسى یا رسیدن به مال و فامیل باشد، لذا باید با آزمایش انگیزهها روشن شود.
كفّار چند دسته هستند:(38)
یا همگى بر كفر اصرار دارند كه آیه اول مبنى بر برائت و متاركه مسلمانان، به آنان نظر داشت. «لاتتخذوا عدوّى و عدوكم أولیاء... قد كفروا بما جاءكم من الحق»
یا به طور دسته جمعى دشمنى با شما را ترك مىكنند. «عسى اللّه ان یجعل بینكم و بین الّذین عادیتم منهم مودّة» (آیه 7 همین سوره)
یا تفكیك صورت مىگیرد، مثلاً زن مسلمان مىشود، ولى مرد، كافر باقى مىماند و یا بالعكس كه در این صورت، مسلمان به شما ملحق مىشود. «جاءكم المؤمنات مهاجرات»
در بیان مهریّه اول كلمه «نفقه» به كار رفته، «انفقوا... انفقتم» ولى در مورد مهریّه ازدواج دوم، كلمه «أجورهنّ» به كار رفته است. با توجّه به پنج موردى كه كلمه «اجورهنّ» در قرآن آمده است، به نظر مىرسد كلمه «اجر» براى زنان بیوه و ازدواج دوم آنها است.
وقتى ایمان آوردنِ یكى از دو همسر، عقد قبلى را بهم مىزند، پس به طریق اولى، اگر قبل از عقد، زن كافر باشد عقدى محقق نمىشود.
امام باقرعلیه السلام فرمود: «لاینبغى نكاح اهل الكتاب» ازدواج با زنان اهلكتاب (یهود و نصارا) سزاوار نیست. آنگاه امامعلیه السلام این قسمت از آیه را تلاوت فرمود:(39) «و لاتمسكوا بعصم الكوافر»
پيام ها
1- زنان در انتخاب دین و انجام وظایف دینى تابع شوهر نیستند و حتّى مىتوانند براى حفظ دین خود هجرت نمایند. «جاءكم المؤمنات مهاجرات»
2- مدّعیان بازگشت از كفر به ایمان، باید مورد آزمایش و امتحان قرار بگیرند. «جاءكم المؤمنات... فامتحنوهُنّ»
3- هر كجا كه خطر جاسوسى و امثال آن هست، گزینش و آزمایش لازم است. «فامتحنوهُنّ»
4- با دید مثبت به مردم نگاه كنید. «جاءكم المؤمنات مهاجرات فامتحنوهنّ» (با این كه هنوز امتحان نشدهاند، امّا آیه لقب مؤمن به آنان داده است).
5 - علم خداوند به امور، از ما سلب مسئولیّت نمىكند. «فامتحنوهُنّ اللّه اعلم بایمانهنّ»
6- در برخورد با افراد، ما مأمور به ملاكهاى ظاهرى هستیم، نه وسواس و سوءظن. «فامتحنوهنّ اللّه اعلم بایمانهنّ»
7- نقش ایمان در مسایل خانوادگى و زناشویى بسیار مهم است. اگر زنِ كافرى مؤمن شد، او را به شوهر كافرش برنگردانید زیرا همسر كافر محیط خانواده را ناسالم مىكند. «فان علمتموهنّ مؤمنات فلاترجعوهنّ»
8 - سلطه و حكومت كافر بر مسلمان از هر جهت ممنوع است، خواه سیاسى و اجتماعى باشد كه قرآن مىفرماید: «لن یجعل اللّه للكافرین على المؤمنین سبیلاً»(40) و خواه خانوادگى باشد كه این آیه مىفرماید: زن مسلمان نباید تحت امر شوهر كافر باشد. «فلاترجعوهنّ الى الكفّار»
9- جامعه و محیط در فرد مؤثر است. ممكن است محیط كفر، زن مسلمان را در خود هضم كند، پس او را به كفّار برنگردانید. «فلاترجعوهنّ الى الكفّار»
10- كفرِ یكى از طرفین ازدواج، منجر به طلاق قهرى مىشود. «فلاترجعوهنّ الى الكفّار»
11- به علاقه شخصى مرد به همسر قانع نشوید، ممكن است شوهر، زن را دوست داشته باشد ولى جامعه فاسد بر روح زن فشار وارد كند. «فلاترجعوهن الى الكفّار» (و نفرمود: «الى زوجه»)
12- ایمان، زیر بناى ازدواج است و كافر، كفو و همتاىِ مؤمن نیست. «لا هنّ حلُّ لهم ولا هم یحلّون لهنّ»
13- جدایى زناشویى دلیل نادیده گرفتن حقوق مالى نیست، حتّى اگر كافر هزینهاى را پرداخته باید از طرف مسلمانان به او پرداخت شود. «لا هم یحلّون لهنّ و آتوهم ما انفقوا»
14- هر ازدواجى، مهریّه جداگانه دارد. (مهریّه قبلى كه شوهر كافر داده است بپردازید و براى ازدواج دوّم كه خودتان اقدام مىكنید باید مهریّه جداگانه بدهید.) «آتوهم ما انفقوا... اتیتموهنّ اجورهنّ»
15- حق مالكیّت و حقوق مالى كفّار غیر حربى محفوظ است. «آتوهم ما انفقوا»
16- اولین نیاز زن همسر شایسته است. «لاجناح علیكم ان تنكحوهنّ»
17- سابقه كفر، مانع ازدواج با تازه مسلمان نیست. «لاجناح علیكم أن تنكحوهنّ»
18- مهریّه، حق زن است. «اُجورهنّ»
19- هم نیاز غریزى باید تأمین شود، «تنكحوهنّ» و هم نیاز مالى. «اُجورهنّ»
20- از زن بودن و تنهایى و غربت و تازه مسلمان بودن دیگران سوء استفاده نكنید. «آتیتموهنّ اُجورهنّ»
21- كفر، كلید جدایى است و مسائلى از قبیل ازدواج و عشق به همسر و فرزند و سابقه زندگى مانع جدایى نیست. «ولاتمسكوا بعصم الكوافر»
22- حفظ حقوق، طرفینى است، حق شما و حق كفّار نباید نایده گرفته شود. (اگر زن مسلمانى كافر شد و به كفّار پیوست، مهریّهاى كه هزینه كردهاید از كفّار بگیرید و اگر زن كافرى به مسلمانان پیوست، مهریّهاى كه كافر پرداخت كرده به او بدهید). «واسئلوا ما أنفقتم ولیسئلوا ما أنفقوا»
23- پذیرفتن پناهنده، در اسلام پذیرفته شده است، به شرط آنكه اوّلاً افراد آزمایش شوند، ثانیاً مسئله مالى یا زیبایى و زشتى در پناه دادن مطرح نباشد، ثالثاً هزینهاى را كه كفّار پرداخت كردهاند به آنان بپردازند و كفّار حق مطالبه دارند. «اذا جاءكم... مهاجرات فامتحنوهنّ... آتوهم ما أنفقوا... ولیسئلوا ما أنفقوا»
24- دستورات الهى، عالمانه و حكیمانه است. «ذلكم حكم اللّه یحكم بینكم واللّه علیم حكیم»