ترجمه
ولى آنان به خاطر آنچه پیش از این انجام دادهاند، (تحریف كتاب و كتمان صفات پیامبر و...) هرگز آرزوى مرگ نخواهند كرد و خداوند به ستمگران به خوبى آگاه است.
نکته ها
در آیاتى از قرآن آمده است كه یهود، خود را برتر از دیگران و حتى خود را فرزندان خدا مىدانستند و شعار «نحن ابناء اللّه»(48) سر مىدادند، با این كه مردمى ثروتاندوز و دنیادوست بودند، چنانكه قرآن مىفرماید: «احرص النّاس على حیاة»(49) این آیه گویا با آنان مباهله مىكند كه اگر راست مىگویید كه از اولیاى خدا هستید، باید به استقبال مرگ بروید. شما كه مىگویید: تنها اهل بهشت ما هستیم، «لن یدخل الجنّة الاّ من كان هوداً او نصارى»(50)، پس چرا حاضر نیستید آرزوى مرگ كنید. «قل ان كانت لكم الدار الآخرة عنداللّه خالصة من دون النّاس فتمنّوا الموت ان كنتم صادقین»(51)
چرا از مرگ مىترسیم؟
اگر سفر به سوى آخرت را به سفرهاى دنیوى تشبیه كنیم، مىبینیم كه نگرانىهاى یك راننده در مسافرت، مىتواند دلایل مختلفى داشته باشد:
الف) گاهى نگرانى به خاطر كمبود بنزین است، امّا كسى كه براى آخرت خود توشه برداشته است، نگران نیست. «تزوّدوا فانّ خیر الزّاد التقوى»(52)
ب) گاهى نگرانى به خاطر وسیله نقلیه مىباشد كه سرقتى است، امّا كسىكه درآمدش حلال است، نگران نیست.
ج) گاهى نگرانى براى جنس قاچاقى است كه به همراه دارد، اما كسىكه بار گناه به دوش ندارد، نگران نیست.
د) گاهى نگرانى براى سرعت غیر مجاز است، امّا كسىكه اهل افراط و تفریط نیست، «كان امره فرطا»(53) و زندگىاش بر اساس اعتدال و میانهروى بوده است، «لم یسرفوا و لم یقتروا و كان بین ذلك قواماً»(54)، ترسى ندارد.
ه) گاهى نگرانى به خاطر همسفران ناشناس و نادرست است، ولى كسىكه در دنیا همراه و همنشین ابرار بوده است، نگران نیست.
و) گاهى از تنها بودن در جاده مىترسد، ولى كسىكه در كاروان ابرار قرار دارد و ارتباط او با مؤمنان است تنها نیست.
ز) گاهى از نرسیدن به مقصد ترس و دغدغه دارد، ولى كسىكه معتقد است ذرّهاى از عمل او هدر نمىرود، نگران نیست. «فمن یعمل مثقال ذرّة...»(55)
از ابوذر پرسیدند: چرا از مرگ مىترسیم؟ فرمود: «انّكم عمّرتم الدنیا و خرّبتم الاخرة فتكرهون ان تنتقلوا من عمران الى خراب»(56) شما دنیا را آباد و آخرت را خراب كردهاید، پس كراهت دارید كه از آبادى به سوى خرابى بروید.
حضرت علىعلیه السلام مىفرمود: «واللّه ابن ابیطالب آنس بالموت من الطفل بثدى امّه»(57) به خدا سوگند اُنس من (على) به مرگ از اُنس طفل به سینه مادرش بیشتر است. و هنگام ضربت خوردن در محراب مسجد كوفه فرمود: «فزت و ربّ الكعبة» به پروردگار كعبه سوگند كه رستگار شدم.
امام حسینعلیه السلام ضمن خطبه مفصّلى مىفرمایند: «خُطّ الموت على ولد آدم مخطّ القلادة على جید الفتاة»(58) مرگ براى فرزندان آدم، مثل گردنبند بر گردن عروسان، زیباست.
گرچه خطاب این آیه به یهودیان است، ولى آمادگى براى مرگ، وسیلهاى براى سنجش همه مدّعیان ایمان و ولایت الهى است. «فتمنّوا الموت»
پيام ها
1- خداوند، شیوه بحث و استدلال با ادیان دیگر و محاجّه با مخالفان را به پیامبر و امّت او آموزش مىدهد. «قل یا ایّها الّذین هادوا»
2- با منطق وجدان، شبهات و برداشتهاى پوچ را پاسخ دهید. «ان زعمتم انّكم اولیاء للّه»
3- انحصارطلبى در امور معنوى و دینى، ممنوع است. «من دون الناس»
4- جلوى بلند پروازىها و تخیّلات نابهجا را باید گرفت. «ان زعمتم... فتمنّوا الموت»
5 - معیار صداقت در ادّعاى ایمان، آمادگى براى مرگ است. «فتمنّوا الموت ان كنتم صادقین» هر دوستى، به ملاقات دوست خود علاقمند است، اگر شما دوست خدا هستید، چرا به ملاقات خداوند علاقمند نیستند؟ «ان زعمتم انّكم اولیاء للّه... فتمنّوا الموت»
6- آن گونه استدلال كنید كه دشمن حرفى براى زدن نداشته باشد. «فتمنّوا الموت... و لا یتمنونه ابداً»
7- ریشه فرار از مرگ، اعمال خود انسانهاست. «و لایتمنّونه ابداً بما قدّمت ایدیهم»
8 - چه بسا كسانى به دروغ ادّعاىِ اولیاء اللّه بودن دارند، اما خداوند به باطن ناپاك آنان آگاه است. «و اللّه علیم بالظالمین»