ترجمه
پس (بگو:) آیا (با این همه دلایل روشن) غیر خدا را به داورى جویم؟ در حالى كه اوست كه كتاب آسمانى را به تفصیل به سوى شما نازل كرد، وكسانى كه به آنان كتاب دادهایم، (یهود و نصارى) مىدانند كه این كتاب، از طرف پروردگارت به حقّ نازل گشته است، پس به هیچ وجه از تردیدكنندگان مباش.
نکته ها
«حَكَم» را برخى با «حاكم» یكى دانستهاند، امّا برخى گفتهاند: «حَكَم»، داورى است كه طرفین دعوا، او را انتخاب كرده باشند، ولى «حاكم»، هرگونه داور است. [455] در مجمعالبیان آمده است: حَكَم، كسى است كه به حقّ داورى كند، ولى حاكم، به هر قاضى گفته مىشود.
در آیه 111، سخن این بود كه اگر مردگان هم با اینان حرف بزنند یا فرشتگان فرود آیند، ایمان نخواهند آورد. در این آیه مىفرماید: اهل كتاب، وحى بودن قرآن را مىدانند و تقاضاى معجزات دیگر، تنها بهانه است.
پیامبر صلى الله علیه وآله در راه خود تردیدى ندارد، لذا خطاب «لا تكوننّ مِنَ المُمترین» هشدار به مسلمانان است كه نگران حقّانیت راه خود نباشند.
پيام ها
1- با وجود كتابى همچون قرآن، به سراغ داورى دیگران رفتن، نادرست و قابل توبیخ است. «أفغَیر اللَّه اَبتَغِى حَكَماً» (جز خداوند، كسى حقّ قانونگذارى و داورى ندارد)
2- خداوند، قرآن را به تفصیل نازل كرده است. «هو الّذى انزل الیكم الكتاب مفصّلاً»
3- قوانین و احكام اسلام، ابهام ندارد. «مفصّلاً»
4- یكى از دلایل حقانیّت اسلام، بشارت انبیاى گذشته در تورات و انجیل است. «الّذین آتیناهم الكتاب یعلمون انّه منزّل من ربّك» چنانكه در آیهاى دیگر مىفرماید: «یَعرِفونَه كما یَعرفُون ابنائهم» [456] اهل كتاب، پیامبر اسلام را همچون فرزندان خود مىشناختند.
5 - رهبر باید از قاطعیّتى تردیدناپذیر در راه دعوت خود برخوردار باشد. «فلاتكوننّ...»
6- مبادا به خاطر ایماننیاوردن اهلكتاب، در شما تردیدى پیدا شود، زیرا آنان حقانیّت قرآن را خوب مىدانند و انكارشان به دلیل لجاجت است. «یعلمون انّه منزّل من ربّك بالحقّ فلا تكوننّ من الممترین»