ترجمه
پس شفاعت شافعان سودشان ندهد.
چه شده آنان را كه از تذكّر (قرآن) روى گردانند؟
گویا آنان گورخرانى هستند
كه از شیر مىگریزند.
بلكه هریك از آنان توقّع دارد كه نامه هایى سرگشاده (از سوى خدا) به او داده شود.
چنین نیست، بلكه آنان از آخرت نمىترسند.
چنین نیست، همانا آن (قرآن) تذكّرى ارزشمند است.
پس هركس خواست، با آن تذكّر یابد.
نکته ها
«حُمُر» جمع «حِمار» به الاغ وحشى گفته مىشود و معادل فارسى آن گورخر است. كلمه «گور» به معناى صحرا و گورخر یعنى الاغ صحرایى.
در تشبیه فرار كفّار از قرآن، به فرار گورخر از شیر نكاتى نهفته است:
الف) فرار گورخر از شیر بر اساس عقل و شعور نیست.
ب) این فرار با وحشت همراه است.
ج) فرار با هدف خاصى صورت نمىگیرد.
د) فرار كننده توان و فرصتى براى تجدید قوا ندارد و عاقبت اسیر خواهد شد.
«قَسورة» از «قَسر» به معناى قهر و غلبه و یكى از نامهاى شیر است و در برخى موارد به معناى شكارچى نیز آمده است. به نظر مىرسد مراد، فرار گورخر از شیر یا صیّاد باشد.
در برخى روایات آمده است كه ابوجهل و جماعتى از قریش به پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله گفتند: ما به تو ایمان نمىآوریم مگر آن كه نامهاى از آسمان بیاورى كه عنوانش این باشد: از پروردگار جهانیان به فلان فرزند فلان و در آن رسماً به ما دستور داده شود كه به تو ایمان آوریم.(144)
در آیاتى از قرآن كریم از توقّع نابجاى كفّار كه مىگفتند: «و لن نؤمن لرقیك حتّى تنزل علینا كتاباً نقرؤه»(145) ما هرگز به تو ایمان نمىآوریم مگر آنكه بر ما كتابى نازل كنى كه ما بخوانیم. سخن به میان آمده است. در سوره انعام نیز مشابه آیه 52 را مىخوانیم كه گفتند: «لن نؤمن حتّى نؤتى مثل ما اوتى رسول اللّه»(146) ایمان نمىآوریم مگر آن كه آنچه براى انبیا آمده است، براى ما نیز بیاید. در پاسخ این توقّعات نابجا خداوند مىفرماید: «اللّه اعلم حیث یجعل رسالته»(147) خداوند بهتر مىداند كه رسالتش را كجا قرار دهد.
شفاعت كنندگان در قیامت
در قرآن و روایات مىخوانیم كه خداوند در قیامت به افرادى اجازه مىدهد تا براى دیگران شفاعت كنند. در روایتى از پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله مىخوانیم: «انا اوّل شافع»(148) اوّلین كسى كه شفاعت (امّت خود را) مىكند، من هستم.
قرآن. امیرالمؤمنین علىعلیه السلام مىفرماید: روز قیامت، قرآن از شفاعت كنندگان است.(149)
انبیا. در روایات آمده است كه انبیا در قیامت شفاعت مىكنند: «یشفع الانبیاء»(150)
امامان معصوم و شیعیان واقعى. در روایتى از امام معصومعلیه السلام مىخوانیم: در قیامت، شفاعت براى ما و شیعیان ما خواهد بود. «لنا شفاعة و لاهل مودّتنا شفاعة»(151)
فرشتگان. در روز قیامت، به فرشتگان و شهدا اجازه داده مىشود تا (از كسانى كه مىخواهند) شفاعت كنند: «یؤذن للملائكة و الشهداء ان یشفعوا»(152)
شهدا. در قیامت هر شهید هفتاد نفر از خانواده خود را شفاعت مىكند. (153)
عبادات. عبادات بندگان، از اسباب شفاعت در قیامت خواهد بود: «الصیام والقرآن شفیعان للعبد یوم القیامة»(154)
شرایط شفاعت شوندگان
قرآن و روایات، كسانى را مشمول شفاعت معرفى مىكنند كه داراى شرایط زیر باشند:
الف) اهل ایمان و نماز و انفاق در راه خدا باشند و عمر را به هدر نداده باشند. «فما تنفعهم شفاعة الشافعین»
ب) خداوند به شفاعت آنان اذن داده باشد. «من ذا الذى یشفع عنده الاّ باذنه»(155)
ج) با ایمان از دنیا برود.
د) رابطهاى میان شفیع و شفاعت شونده وجود داشته باشد. كسى كه با شافعان ارتباطى مكتبى نداشته باشد، مشمول شفاعت قرار نمىگیرد.
پيام ها
1- تساهل در نماز و انفاق و اطعام نیازمندان و هدر دادن عمر، سبب محروم شدن از شفاعت در قیامت مىشود. «فما تنفعهم شفاعة الشافعین ...»
2- خداوند در قیامت به افرادى اجازه مىدهد تا براى دیگران شفاعت كنند ولى بسیارى از مردم، شرائط دریافت شفاعت را ندارد. «فما تنفعهم شفاعة الشافعین»
3- در قیامت، شفاعت كنندگان متعدّدند: انبیا، اوصیا، شهدا، قرآن و... «الشافعین»
4- مخالفان اسلام، هیچ دلیلى براى نپذیرفتن آیات الهى و سخن وحى ندارند. «فما لهم عن التذكرة معرضین»
5 - اعراض كنندگان از سخن حق، از عقل و خرد بهرهاى ندارند. «كانّهم حمر»
6- داشتن توقّعات نابجا از خداوند (نظیر درخواست نامه از خداوند)، نشانه حماقت است. «كانهم حُمر ... یرید كلّ امرء منهم...»
7- كفّار مغرورند و انتظار دارند كه براى هدایت هریك از آنان به راه حق، دعوت نامهاى خاص فرستاده شود. «بل یرید كلّ امرء منهم ان یؤتى صحفاً منشّرة»
8 - به توقّعات نابجا قاطعانه پاسخ منفى دهید. (خدا با فرستادن برهان و معجزه اتمام حجّت كرده است و نیازى به فرستادن نامه خصوصى نیست.) «كلاّ»
9- درخواستهاى نابجاى كفّار براى ایمان آوردن، بهانهاى بیش نیست. «یرید... كلاّ»
10- بى پروایى نسبت به قیامت سبب انكار نبوّت است. «عن التذكرة معرضین ... بل لا یخافون الاخرة»
11- انسان در انتخاب عقیده و اندیشه، مختار و داراى اراده است. «فمن شاء»
12- قرآن بستر مناسبى براى هدایت بشر است، لكن هدایت شدن و بهره بردن از این بستر، مشروط به خواست خود انسان است. «فمن شاء ذكره»